مجله تاپ‌ناز‌

جملات قصار پائولو کوئیلو نویسنده؛ با متن های قشنگ آموزنده

سخنان و جملات قصار پائولو کوئیلو

در این بخش مجموعه جملات قصار پائولو کوئیلو نویسنده معروف را ارائه کرده ایم. امیدواریم که این سخنان آموزنده و متن های قشنگ مورد توجه شما قرار بگیرد.

مختصری از بیوگرافی پائولو کوئیلو

در زندگی نامه پایولو کوییلو اینگونه آمده است که: پائولو کوئلیو در سال‌ ۱۹۴۷، درخانواده‌ ای‌ متوسط‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ پدرو، مهندس‌ بود و مادرش‌، لیژیا، خانه‌ دار. در هفت‌ سالگی‌، به‌ مدرسه‌ ی‌ عیسوی‌ های‌ سن‌ ایگناسیو در ریودوژانیرو رفت‌ و تعلیمات‌ سخت‌ و خشک‌ مذهبی‌، تاثیر بدی‌ بر او گذاشت‌. اما این‌ دوران‌ تاثیر مثبتی‌ هم‌ بر او داشت‌. در راهروهای‌ خشک‌ مدرسه‌ ی‌ مذهبی‌، آرزوی‌ زندگی‌ اش‌ رایافت‌: می‌ خواست‌ نویسنده‌ شود. درمسابقه‌ ی‌ شعر مدرسه‌، اولین‌ جایزه‌ ی‌ ادبی‌ خود
را به‌ دست‌ آورد. مدتی‌ بعد، برای‌ روزنامه‌ ی‌ دیواری‌ مدرسه‌ ی‌ خواهرش‌ سونیا، مقاله‌ ای‌ نوشت‌ که‌ آن‌ مقاله‌ هم‌ جایزه‌ گرفت‌.

جملات قصار پائولو کوئیلو نویسنده؛ با متن های قشنگ آموزنده

اما والدین‌ پائولو برای‌ آینده‌ ی‌ پسرشان‌ نقشه‌ های‌ دیگری‌ داشتند. می‌ خواستند مهندس‌ شود. پس‌، سعی‌ کردند شوق‌ نویسندگی‌ را در او از بین‌ ببرند. اما فشار آنها، و بعد آشنایی‌ پائولو باکتاب‌ مدار راس‌السرط‌ان‌ اثر هنری‌ میلر، روح‌ طغیان‌ را در او برانگیخت‌ و باعث‌ روی‌ آوردن‌ او به‌ شکستن‌ قواعد خانوادگی‌ شد. پدرش‌ رفتار او را ناشی‌ از بحران‌ روانی‌ دانست‌. همین‌ شد که‌ پائولو تا هفده‌ سالگی‌، دوبار در بیمارستان‌ روانی‌ بستری‌ شد و بارها تحت‌ درمان‌ الکتروشوک‌ قرار گرفت‌.

کمی‌ بعد، پائولو با گروه‌ تاتری‌ آشنا شد و همزمان‌، به‌ روزنامه‌ نگاری‌ روی‌ آورد. ازنظ‌ر ط‌بقه‌ ی‌ متوسط‌ راحت‌ ط‌لب‌ آن‌ دوران‌، تاتر سرچشمه‌ ی‌ فساد اخلاقی‌ بود. پدر و مادرش‌ که‌ ترسیده‌ بودند، قول‌ خود را شکستند. گفته‌ بودند که‌ دیگر پائولو رابه‌ بیمارستان‌ روانی‌ نمی‌ فرستند، اما برای‌ بار سوم‌ هم‌ او رادر بیمارستان‌ بستری‌ کردند.

پائولو، سرگشته‌ ترو آشفته‌ تر از قبل‌، از بیمارستان‌ مرخص‌ شد و عمیقاً در دنیای‌ درونی‌ خود فرو رفت‌. خانواده‌ ی‌ نومیدش‌، نظ‌ر روان‌ پزشک‌ دیگری‌ را خواستند. روان‌ پزشک‌ به‌ آنها گفت‌ که‌ پائولو دیوانه‌ نیست‌ و نباید دربیمارستان‌ روانی‌ بماند. فقط‌ باید یاد بگیرد که‌ چه‌ گونه‌ با زندگی‌ رو به‌ رو شود. پائولو کوئلیو، سی‌ سال‌ پس‌ ازاین‌ تجربه‌، کتاب‌ ورونیکا تصمیم‌ می‌گیرد بمیرد رانوشت‌.

پائولو خود می‌ گوید : ورونیکا تصمیم‌ می‌ گیرد بمیرد، درسال‌ ۱۹۹۸ در برزیل‌ منتشر شد. تا ماه‌ سپتامبر، بیش‌ تر ۱۲۰۰ نامه‌ ی‌ الکترونیکی‌ و پستی‌ دریافت‌ کردم‌ که‌ تجربه‌ های‌ مشابهی‌ را بیان‌ می‌ کردند. در اکتبر، بعضی‌ از مسایل‌ مورد بحث‌ دراین‌ کتاب‌ ــ افسردگی‌، حملات‌ هراس‌، خودکشی‌ ــ در کنفرانسی‌ ملی‌ مورد بحث‌ قرار گرفت‌. در ۲۲ ژانویه‌ ی‌ سال‌ بعد، سناتور ادواردو سوپلیسی‌، قطعاتی‌ از کتاب‌ مرا درکنگره‌ خواند و توانست‌ قانونی‌ را به‌ تصویب‌ برساند که‌ ده‌ سال‌ تمام‌، درکنگره‌ مانده‌ بود: ممنوعیت‌ پذیرش‌ بی‌ رویه‌ ی‌ بیماران‌ روانی‌ در بیمارستان‌ ها.

پائولو پس‌ ازاین‌ دوران‌، دوباره‌ به‌ تحصیل‌ روی‌ آورد و به‌ نظ‌ر می‌ رسید می‌ خواهد راهی‌ را ادامه‌ دهد که‌ پدر و مادرش‌ برایش‌ درنظ‌ر گرفته‌ اند. اما خیلی‌ زود، دانشگاه‌ را رها کرد و دوباره‌ به‌ تاتر روی‌ آورد. این‌ اتفاق‌ در دهه‌ ی‌ ۱۹۶۰ روی‌ داد، درست‌ زمانی‌ که‌ جنبش‌ هیپی‌، درسراسر جهان‌ گسترده‌ بود. این‌ موج‌ جدید، در برزیل‌ نیز ریشه‌ دواند و رژیم‌ نظ‌امی‌ برزیل‌، آن‌ را به‌ شدت‌ سرکوب‌ کرد. پائولو موهایش‌ را بلند می‌ کرد و برای‌ اعلام‌ اعتراض‌، هرگز کارت‌ شناسایی‌ به‌ همراه‌ خود حمل‌ نمی‌ کرد. شوق‌ نوشتن‌، او را به‌ انتشار نشریه‌ ای‌ وا داشت‌ که‌ تنها دو شماره‌ منتشر شد. در همین‌ هنگام‌، رائول‌ سی‌ شاس‌ آهنگساز، از پائولو دعوت‌ کرد تا شعر ترانه‌ های‌ او را بنویسد. اولین‌ صفحه‌ ی‌ موسیقی‌ آنها با موفقیت‌ چشمگیری‌ روبه‌ رو شد و ۵۰۰۰۰۰ نسخه‌ از آن‌ به‌ فروش‌ رفت‌. اولین‌ بار بود که‌ پائولو پول‌ زیادی‌ به‌ دست‌ می‌ آورد. این‌ همکاری‌ تا سال‌ ۱۹۷۶، تا مرگ‌ رائول‌ ادامه‌ یافت‌. پائولو بیش‌ ازشصت‌ ترانه‌ نوشت‌ و با هم‌ توانستند صحنه‌ ی‌ موسیقی‌ راک‌ برزیل‌ را تکان‌ بدهند.

جملات قصار از پائولو کوئیلو نویسنده؛ با متن های قشنگ آموزنده

زمانی كه ما همواره در پیرامون خود افراد مشخصی را ببینیم احساس می كنیم كه آنها بخشی از زندگی ما هستند و چون بخشی از زندگی ما می شوند سرانجام تصمیم می گیرند كه زندگی ما را تغییر دهند و اگر آن گونه كه آنها آرزو دارند نباشیم از ما ناخشنود می شوند.

**

لحظاتی هست كه جز غم و رنج چیزی رخ نمی دهد و نمی توانیم از آن دوری كنیم. تنها زمانی دلیلش را می فهمیم كه بر آن غلبه كرده باشیم.

**

هرگز نمی توانیم درباره زندگی دیگران قضاوت كنیم، چون هر كس رنجها و درماندگی های خودش را دارد.

**

پیچ و خم ها برای كاروان اهمیت ندارد، چون هدف همواره ثابت است.

**

كسی كه به صحرا می رود نمی تواند عقب گرد كند و هنگامی كه نمی شود به عقب بازگشت، فقط باید در جستجوی بهترین راه برای پیش رفتن بود.

مطلب مشابه: سخنان قصار فریدریش ویلهلم نیچه فلیسوف و شاعر معروف آلمانی

جملات قصار از پائولو کوئیلو نویسنده؛ با متن های قشنگ آموزنده

آدمها می ترسند كه بزرگترین رویاهایشان را برآورده كنند، چون یا به این می اندیشند كه سزاوار آن نیستند و یا اینكه از عهده ی آن برنمی آیند.

**

چشم ها قدرت روح را نشان می دهند.

**

وقتی انسان دوست می دارد، می تواند جزیی از آفرینش باشد.

**

زمینی كه روی آن زندگی می كنیم بهتر خواهد شد اگر ما بهتر باشیم و بدتر خواهد شد اگر ما بدتر باشیم.

مطلب مشابه: سخنان دارن هاردی نویسنده انگیزشی با 40 سخن و کلام آموزنده

قلب آدمها گاهی شكوه می كند، چرا كه آدمها می ترسند بزرگترین رؤیاهایشان را برآورده كنند، به این دلیل كه یا فكر می كنند لیاقتش را ندارند و یا اینكه نمی توانند از عهده ی آن برآیند.

**

فقط خودت می دانی كه چه چیزی برایت بهترین است.

**

جملات قصار از پائولو کوئیلو نویسنده؛ با متن های قشنگ آموزنده

جوانی كه فراموش می كند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد.

**

از دست دادن بخشی از چیزی، بهتر است تا از دست دادن كل آن چیز.

**

به خاطر ترس از دست دادن، چه چیزهایی را از دست داده ایم.

**

اگر نسبت به دیگران صبور باشیم، پذیرش خطاهای خودمان ساده تر می شود.

مطلب مشابه: سخنان ناب لئو تولستوی نویسنده معروف با جملات قشنگ آموزنده

جملات قصار از پائولو کوئیلو نویسنده؛ با متن های قشنگ آموزنده

همیشه به قلبت بگو كه ترس از رنج از خود رنج بدتر است. تاریكترین لحظه ی شب لحظه ی پیش از برآمدن آفتاب است.

**

لازم نیست آدم از كوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.

**

مردم جوری حرف می زنند که همه چیز را می دانند،
اما اگر جسارت داشته باشی و سؤالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند.

مطلب مشابه: سخنان ویکتور هوگو نویسنده معروف با جملات آموزنده و متن های زیبا

شما با افتادن به یک رودخانه غرق نمی شوید، اما با ماندن در آن غرق خواهید شد

**

مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم

**

زمانی که به شدت مشتاق انجام کاری هستید
انرژی مثبت را در درون خود احساس می کنید، خیلی ساده است!

**

هر چه با خودتان هماهنگ تر باشید شادتر و با ایمان تر خواهید بود.
ایمان شما را از واقعیت جدا نمی کند بلکه شما را به آن وصل می کند

**

باید ریسک کنید.
ما تنها زمانی معجزه زندگی را به طور کامل درک می کنیم که
اجازه دهیم اتفاقات غیر منتظره رخ دهند

**

انتظار دردناک است، فراموشی دردناک است
اما این که ندانید چه کاری انجام دهید بدترین نوع درد و رنج را به همراه دارد

**

شجاع باش، ریسک کن، هیچ چیز نمی تواند جای تجربه را بگیرد

مطلب مشابه: سخنان کارل یونگ؛ اشعار کوتاه، جملات و متن های آموزنده کارل یونگ

مطالب مشابه را ببینید!