مجله تاپ‌ناز‌

متن حس کودکانه؛ 20 متن درباره حس کودکانه معنی دار زیبا

متن حس کودکانه؛ 20 متن درباره حس کودکانه معنی دار زیبا

زمانی که به ایام خوش کودکی خود فکر می کنیم چیزی به غیر چشیدن طعم واقعی زندگی به همراه خنده های از ته دل به یادمان نمی آید. روزهایی که باورهایمان صادقانه بود و بدون هیچ توقع و چشم داشتی مهربانی می کردیم.به جرات می توان گفت یادآوری دوران شیرین و تکرار نشدنی کودکی ناخودآگاه لبخند را بر روی لب هایمان ظاهر می کند. به همین خاطر ما در این بخش از تاپ ناز به یاد دوران کودکی می خواهیم زیباترین جملات و متن حس کودکانه را گردآوری کنیم. از این جملات می توانید در بخش های مختلف شبکه های اجتماعی استفاده کنید.

زیباترین متن حس کودکانه

متن حس کودکانه؛ 20 متن درباره حس کودکانه معنی دار زیبا

دوران خوش کودکی سرشار از لذت و خاطره های خوب است. دورانی که حتی با زیباترین واژه ها نمی توان شیرینی آن را توصیف کرد. صداقت، پاکی و دلخوشی باعث می شود همه ما از این دوران به نیکی یاد کنیم و آن لحظات خوب را برای همیشه در گوشه ذهنمان حک کنیم. اگر به یاد ایام خوش کودکی خود به دنبال زیباترین متن حس کودکانه هستید پیشنهاد می کنیم ادامه این بخش از تاپ ناز را از دست ندهید.

خنده یک کودک مانند صدای یک فرشته است!

کودکی دنیای رنگ های شاد و روز های روشن است
کودکی پرواز در دشت خیال است
همچون قاصدکی رها و سبک بال در باد

یک بار بی دغدغه
بی اضطراب و شادمانه زیستم
و آن عالم بچگی بود

مطلب مشابه: عکس نوشته کودکی + جمله های زیبا در مورد دلتنگی دوران کودکی و شعر کودکانه

بعضی آدم ها خیلی زود بزرگ می شوند
بعضی آدم ها خیلی آهسته …
بعضی آدم ها هرگز کودکی نمی کنند
و بعضی آدم ها هیچ وقت بزرگ نمی شوند …

دوران کودکی …
همان چیزی است که
هیچ کس نمی تواند تنها در یک کلمه توصیفش کند
اما
می تواند تمام احساس آن را در کسری از ثانیه
و با تمام وجودش احساس کند

روزگاری بود که تمام جهان را
از دریچه ی چشم کودکی می دیدم
که شاد و رها بود و آن زمان بود که
همه چیز زیبا به نظر می رسید

خاطرات دوران کودکی مانند خواب و رویاست
رویایی که اگر چه دور است اما حقیقت جدایی ناپذیر زندگی ماست

خدایا تمام خنده های‌ تلخ امروزم را می‌دهم
یکی از گریه های‌ شیرین کودکی ام را پس بده

کودک که بودم؛
گمان می کردم
سردتر از بستنی چیزی وجود ندارد
حال که فکر می کنم
میبینم سرد تر از بستنی،
قلب آدم هایی ست
که تا می فهمند دوست شان داریم
مارا ترک می کنند…!

روزگاری بود که تمام جهان را
از دریچه ی چشم کودکی می دیدم
که شاد و رها بود و آن زمان بود که
همه چیز زیبا به نظر می رسید

متن ناب درباره حس کودکانه با مضامین معنادار

متن حس کودکانه؛ 20 متن درباره حس کودکانه معنی دار زیبا

یادش بخیر بچگی
می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی…
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

درکودکى:پاکن هایی ز پاکى داشتیم…
یک تراش سرخ لاکی داشتیم …
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت…
دوشمان از حلقه هایش درد داشت…
گرمی دستانمان از آه بود…
برگ دفترهایمان از کاه بود…
تا درون نیمکت جا میشدیم…
ما پر از تصمیم کبرى میشدیم…
با وجود سوز و سرماى شدید…
ریزعلی پیراهنش رامیدرید…
کاش میشد باز کوچک میشدیم …
لااقل یک روز کودک میشدیم…

مطلب مشابه: متن الهام بخش روانشناسی درباره کودکان؛ جملات درباره کودکان

باز دلم…
هوای آن روزها را می کند…
روزهایی که…
بهانه ی شادیمان…
یک عروسک بود…
و بهانه ی بازیمان…
تنها یک همبازی…
و ما آن قدر غرق در بازی بودیم…
که گویی تمامی دنیا …
در همان لحظه خلاصه می شد…
مرزی نبود…
میان خیال…
و واقعیت. . .
باز دلم…
هوای آن روزها را می کند…
روزهایی که…
در صداقت معنا می شد…
روزهای پاک کودکی…
دلم…
هوای آن روزها را می کند…
هوای تو را…
این خانه را…
و صدای آن روزها…
که فــریاد می زند:
فاصله ها ، هرگز حریف خاطره ها نمی شوند

نوسالژی ترین حس کودکانه

متن حس کودکانه؛ 20 متن درباره حس کودکانه معنی دار زیبا

دلم کمی قدیم می خواهد …
کرسی مادربزرگ را …
آن دیزی هایی که هر ظهر جمعه در مطبخ بی بی خاتون در حال قل قل بود را…
گرمای واقعی در عمق سرمای زمستان را
حتی دلم آن روز هایی را می خواهد که حتی از صبحش هم انگار خدا یک کیسه خوشبختی برایت کنار گذاشته است…
دلم خنده زمان کودکی را می خواهد
آن بستنی های زی زی گولو که با داشتنش خوشبخت ترین انسان کره خاکی بودیم
من چیز زیادی نمی خواهم فقط دلم شادی کوچکی می خواهد آنقدر کوچک، که کسی آن را از من نگیرد …ناب ترین و نوستالژی ترین دلنوشته برای دوران کودکی

می دانی رفیق
دلم برای کودکی هایمان تنگ شده ،
همان زمان که بزرگترین دغدغه ی زندگیمان
ترک خوردن لاک ناخن هایمان بود.
حسرت هایمان در انجام ندادن تکالیف مدرسه خلاصه می شد.
در میان بازی های روزگار بزرگ شدیم و نفهمیدیم کی حسرت هایمان هم با ما بزرگتر شدند.
آهِمان عمیق تر شد.
و دلتنگی هایمان آنقدر وسعت یافت
که دیگر در واژه نمی گنجد.ناب ترین و نوستالژی ترین دلنوشته برای دوران کودکی

کودک که بودم بزرگترین آرزویم بزرگ شدن بود ..!! ! اینکه بزرگ شوم و به سن مادر و پدرم برسم …!

غافل از اینکه در بزرگ سالی بزرگترین آرزویم کودکی خواهد بود

مطالب مشابه را ببینید!