بیوگرافی جمشید هاشم پور؛ از شروع بازیگر تا ممنوع الکاری و شایعه مرگ او
جمشید هاشمپور اسطوره سینمای ایران است که شاید بشود او را پیشگام ژانر اکشن در ایران دانست. این بازیگر بزرگ در آثار فاخری همچون تاراج، جهنم سفید و عقابها به ایفای نقش پرداخته است. ما امروز در مجله اینترنتی تاپ ناز به زندگی شخصی و هنری این بازیگر خواهیم پرداخت، پس تا آخر همراه ما بمانید.
فهرست موضوعات این مطلب

تولد و اوایل زندگی
جمشید هاشمپور با اصالتی ترکی در شهر تهران به دنیا آمد. او هشت خواهر و برادر نیز داشت. پدر وی نظامی اهل میانه و همچنین مادرش اردبیلی بود؛ از همین رو جمشید هاشم پور به زبان ترکی نیز کاملا مسلط است.
از کونگ فو تا اولین فیلم

او در جوانی در محله دوهزار زیر نظر احمد رودباری ورزشهای رزمی چون کونگفو را فرا گرفت. وی همچنین کاراته سبک شوتوکان را از استاد کوروش کوردانی فرا گرفت. او به دلیل چهره و استایل مناسبی که داشت، توسط یکی از دوستانش به کارگرانِ معروف سینمای ایران ساموئل خاچیکیان معرفی شد و در سال 1347 در فیلمِ جهنم سفید، بازی کرد.
داستان این فیلم درباره دختری است که به وسیله تبهکاران ربوده میشود و جوانی اتفاقاً از این آدمربایی آگاه شده به تعقیب تبهکاران پرداخته و پس از درگیریهای متعدد سرانجام دختر را آزاد کرده و تبهکاران را گرفتار قانون میکند..
بعد از انقلاب اسلامی

من قبل از انقلاب در چیزی نزدیک به 10 فیلم بازی کردم اما به دلایلی که شاید بتوانم بگویم بیشتر اخلاقی بود بعد از بازی در آن فیلمها از سینما بیرون آمدم…آن سالها در سازمانی استخدام شدم که کارش امداد و نجات بود. اول یک دوره ای دیدیم و بعد عضو گروه امداد شدیم و کسانی که مثلا در کوه گیر می افتند یا تصادف می کردند یا گرفتار برف و بهمن می شدند را نجات می دادیم. با بیست سال کار در آن سازمان مرا بازنشسته کردند و بعد دیگر چسبیدم به سینما.
مطلب مشابه: بیوگرافی شبنم مقدمی و همسرش + عکس خانوادگی و زندگی شخصی و هنری
بازگشت به سینما

جمشید هاشمپور، در سال 1360 به دعوت مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم خط قرمز دوباره به سینما بازگشت. در ابتدا هاشمپور به مسعود کیمیایی میگوید که چند سالی است از سینما به علت ممنوعالکاری دور بوده و کار نکردهاست. کیمیایی هم در جواب میگوید که قبلاً از او چند فیلم دیده و دوست دارد که در فیلمش نقش یک مأمور امنیتی را بازی کند. هاشمپور نیز میپذیرد و نقش را بازی میکند. بلافاصله پس از این اثر، در فیلم فرمان ساخته کوپال مشکات به همراه سعید راد بازی میکند. بازی او در نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج ساخته ایرج قادری بود که وی را با سرِ تراشیده میان مردم مطرح کرد.
فیلم تاراج

همانطور که گفتیم یکی از اصلیترین دلایل معروفیت جمشید هاشمپور به خاطر بازی در فیلم تاراج است. این فیلم درباره زینال بندری، قاچاقچی سابقهدار تریاک و حشیش است که توسط ستوان احمد، رئیس اداره مبارزه با مواد مخدر، دستگیر و روانه زندان میشود، اما با پرداخت رشوه محکومیت خود را به حبس تقلیل میدهد و پس از یک سال، بهدلیل خوشرفتاری، آزاد میشود. بار دوم، که پس از درگیری و مجروحیت، در ملاقاتی که با عوامل شبکه گسترده توزیع مواد مخدر دارد، خام حرفهای آنها میشود و تصمیم میگیرد ستوان احمد را در دستگیری قاچاقچیان یاری دهد.
او با کمک احمد، شبکه توزیع تریاک را متفرق میکند؛ ولی درعوض، توزیع گسترده هروئین رونق میگیرد. دوستی گرمی بین احمد و زینال برقرار میشود. احمد درمییابد که پسر زینال نیز معتاد به هروئین است. زینال پسرش را در زیرزمین خانه حبس میکند تا اعتیادِ او را ترک دهد. در پایان زینال و احمد سردمداران توزیع هرویین را از پا درمیآورند و هر دو کشته میشوند…
مطلب مشابه: بیوگرافی نسرین مقانلو + عکس های خانوادگی نسرین مقانلو و پسرش
ممنوعالکاری

هاشمپور زمانی و در میانه دهه شصت به دلیل شمایل قهرمان پردازانهای که در سینمای آن روزگار ایجاد کرده بود ممنوع الکار شده بود. خودش درباره ماجرای آن ممنوع الکاری بیان می دارد: بعد از فیلم “یوزپلنگ”(1364) ساخته ساموئل خاچکیان بود که ممنوع الکار شدم چون یادم است قبل از فیلم شایعه شده بود که هاشم پور قرار است ممنوع الکار شود و چون قرارداد این فیلم را بسته بودیم سریع کلید زدند و مرا جلوی دوربین بردند. بعد از ممنوع الکاری من اقدامی نکردم و حتی ارشاد هم نرفتم که اصلا چرا ممنوع شدم یا درخواست بدهم ممنوع الکاری ام را لغو کنند.
وی ادامه میدهد: حتی کسی به من خبر نداد ممنوع الکار شدم. آن موقع کارگردانها و تهیه کنندهها لیست بازیگران شان را میبردند ارشاد و به آنها میگفتند که هاشم پور فعلا نمی تواند کار کند. دلیل خاص نداشتند فقط گفتند ایشان خیلی دارد پرواز می کند و مطرح می شود.
بازگشت دوباره با روز باشکوه

در سال 1367 جمشید هاشمپور دوباره به سینما بازگشت. روز باشکوه فیلمی به کارگردانی کیانوش عیاری و نویسندگی داریوش مؤدبیان، فرید مصطفوی و ابوالحسن داوودی ساخته سال 1367 است. این فیلم در 15 آذر 1368 در سینماهای ایران اکران شدهاست.
داستان این فیلم درباره قهرمان دوچرخهسواری به نام گل آقا است. پس از کسب مدال قهرمانی آسیا، در بازگشت به زادگاه خود با استقبال پرشور همشهریانش روبه رو میشود. مقامات دولتی شهر او را بلافاصله به فرمانداری میبرند تا در جلسهای که برای استقبال ورود یکی از اعضای خانواده سلطنتی به شهر تشکیل شده شرکت کند. فرماندار و مقامهای نظامی و امنیتی از گل آقا میخواهند تا با استفاده از محبوبیت خود مردم را ترغیب کند که قالیهای منازل خود را در اختیار فرمانداری بگذارند تا مسیر استقبال را با آن فرش کنند. گل آقا به این همکاری تن در نمیدهد.
جمشید هاشمپور درباره رفع ممنوعالکاری خود گفت: قشی در “روز باشکوه” بود که در سینمای ایرانی عیاری نتوانست بازیگری را پیدا کند که آناتومی و فرم بدنش به آن کاراکتر بخورد. نقش نماینده اشرف در یکی از استانها بود که باید خیلی ابهت می داشت. بعد عیاری رفت ارشاد و با مسئولان صحبت کرد که چنین پرسوناژی دارم و بازیگری که مدنظرم باشد نمی توانم پیدا کنم. شما هم بس کنید. ایشان به اندازه کافی متنبه شده است! سه سال و چهار ماه برایش بس است. اول گفتند یک ماه دیگر، 20 روز دیگر و خلاصه عیاری آن قدر اصرار کرد تا بالاخره ممنوع الکاری مرا برداشتند.
مطلب مشابه: بیوگرافی آتیلا پسیانی ؛ درگذشت، ازدواج زندگی شخصی و کارهای هنری او
حضور در فیلم فوقالعاده یاغی

در سال 1376 جمشید هاشمپور در فیلم یاغی به ایفای نقش پرداخت. این فیلم بعدها به عنوان یکی از برترین فیلم اکشنهای تاریخ سینمای ایران شناخته شد. داستان این فیلم درباره سید، معلم تبعید شده به روستا، به دادمحمد است که مثل دیگر اهالی روستا به دلیل خشکسالی نتوانسته سهم اربابی را بپردازد ـ توصیه میکند به جای ترک روستا در آن جا بماند و در مقابل ظلم خان مقاومت کند. با توطئهٔ خان از طریق فروش غیرمجاز یک قبضه اسلحه، اعتراض دادمحمد به زندانی شدن و سپس فرارش به کمک نگهبان زندان میانجامد. او که هنگام فرار زخمی شده، دوران نقاهتش را به کمک سید در خانه کربلایی، ریش سفید مذهبی روستا میگذراند. مباشرِ خان کربلایی را لو میدهد و افراد خان به خانه او میریزند؛ اما دادمحمد قبلاً به غاری در بالای کوه فرار کرده و به ناچار، آنها کربلایی را با خود میبرند و در ملأ عام شلاق میزنند. بیاحترامی به کربلایی سبب طغیان اهالی روستا و همراهی آنها با سید و دادمحمد میشود. خان از روستا فرار میکند و اهالی که مسلح شدهاند، در کوه در برار نیروهای پاسگاه مقاومت میکنند. نیروهای تازه ای از شهر میرسند و مردی که خود را نماینده تامالاختیار حکومت در منطقه معرفی میکند.
تجربه تلخ از همکاری با ابراهیم حاتمی کیا
یادم می آید حاتمیکیا مرا دعوت کردند برای بازی در “روبان قرمز”. رفتم و حتی قرارداد سفید بستم. تقریبا نزدیک به یک ماه تمرین داشتیم و روخوانی می کردیم و تست می زدیم و رضا کیانیان هم بازیگردان بود. نقش خیلی زیبایی بود و من خیلی علاقمند بودم آن نقش را کار کنم. رزمنده ای جنگ تمام شده ولی هنوز سر پستش است و از جایی که برای ماموریت رفته بود پاسداری می کند…
هاشمپور میافزاید: مدیر تولید مرحوم ابراهیم اصغرزاده بود؛ یک روز آمد و گفت پرویز پرستویی که سر یک فیلم دیگر بودند کارشان تمام شده و حالا قرار است بیایند سر “روبان قرمز” و این نقش را بازی کنند!!! خلاصه حاتمی کیا نظرشان عوض شد و ما هم خداحافظی کردیم و برگشتیم تهران…بعدها که فیلم را دیدم به نظرم رسید برای آن نقش می شد کارهای دیگری کرد.
وقتی داستانم با حاتمیکیا به این شکل تمام شد کمی دلگیر و دلسرد بودم و به قول معروف مأیوس و غمگین شدم. دوست داشتم آن نقش را بازی کنم تا اینکه یک روز زنگ خانه مان را زدند. رفتم دم آیفون که ببینم چه کسی پشت در است دید این صدا آمد که من ملاقلی پور هستم. بیا پایین ببینم. بیا بیرون. تو غلط می کنی در فیلم من بازی نکنی. آخر قبلترش به وی گفته بودم حوصله بازی ندارم. خلاصه نشستیم چای خوردیم و همان موقع رفتیم دفتر و شروع کردیم به تست گریم که شد فیلم “هیوا”.
مطلب مشابه: بیوگرافی فاطمه معتمد آریا | زندگی شخصی ازدواج عکس های فاطمه معتمدآریا همسرش
از بازی در فیلم “من مارادونا هستم” نا راضی هستم

من سر همه فیلمها انرژی خودم را می گذارم ولی گاهی انتخاب بازیگران شان ضعیف است و آن ضعف به ما هم لطمه میزند بخصوص روی من که وسواس خاصی دارم. ما کاری انجام دادیم به نام “من دیگو مارادونا هستم” بهرام توکلی. یک پلان خیلی ساده را 40 برداشت گرفت. این شیوه را نمی پسندم.
هاشمپور می افزاید: همه حرفهای و این کاره هستیم. دائم کات میدادند. تا 10 روز بعد از آن سر صحنه نرفتم تا بعد خودشان آمدند. گفتم بد است در سینمای ایران بپیچد که یک نمای سه نفره را این همه برداشت گرفته ایم؛ آن قدر پیچیده و سخت و سنگین نبود. هنرپیشه اذیت می شود و از بین می رود. همه حرکات عین ماشین می شود.
هر نقشی را قبول نمیکنم

در پذیرفتن یک نقش ابتدا باید فیلمنامه را بخوانم و خودم را راضی کنم؛ عوامل و تهیه کننده یک پروژه اگر درست باشند کار خوب خواهد شد اما ضعف عوامل و موضوعات مالی به تبع باعث ضعف کار میشود و این ضعف به بازیگران هم سرایت خواهد کرد و خروجی، کار ضعیفی خواهد بود. به همین دلیل عمدتا تلاش میکنم پروژههای خوب و به اصطلاح رو به بالا را قبول و کار کنم.
نظر استاد هاشم پور درباره بازیگران نسل جوان
سینما هم مانند هر صنف و یا حرفهای نیاز به ورود تازه نفسها و جوانان دارد و خوشبختانه جوانان مستعدی نیز وارد این کار شدهاند که بسیار خوب و تازه نفس هستند. به علاوه این که عوامل پیشین از نظر سن و سال دیگر توان بسیاری از نقشها را ندارند.
خوشبختانه امروز نسل جدیدی از بازیگران را داریم که پتانسیل زیادی برای درخشش در سینمای ایران و جهان را دارند.
شبکه خانگی

سال گذشته در سریال آقازاده حضور داشتم که نسبتا کار موفقی بود و پس از آن در نیسان آبی به ایفای نقش پرداختم. نیسان آبی تجربهای خوب و به خصوص برای جوانان شادی آفرین بود که برای قصه آن ذوق داشتند؛ کشش خوب مخاطبان در سنین مختلف با سریال نیسان آبی را در برخوردهایی که مردم با من داشتم، دریافتم.
وی در پاسخ به این پرسش که شبکه نمایش خانگی و جایگاه آن را در تولید و نمایش آثار سینمایی چگونه میبیند؟ گفت: سینمای خانگی در همه دنیا فعالیت و مقررات خاص خودش را دارد همچنان که نظارت خاصی روی آن است و این رسانه در ایران هم متداول شده که در این مدت دو سال کرونا و تعطیلی سینماها روند رشد آن تسریع شده است.
بازیگر فیلم سینمایی باشگاه سری تاکید کرد: نمایش خانگی در ایران گه گاه کارهای خوبی تولید میکنند که باعث اظهار رضایت مردم بوده است.
هاشمپور با بیان این موضوع که لزوما همه تولیدات شبکه نمایش خانگی یکدست نیست، بیان کرد: روند کیفی تولیدات نمایش خانگی تا به امروز به این شکل بوده که گه گاه کارهای خوبی ارائه و متاسفانه گاهی هم کارهای ضعیفی ساخته شده چرا که برخی از تولیدکنندگان نمایش خانگی صرفا می خواهند کاری انجام دهند که درآمد مالی داشته باشد اما در مجموع این فضا بد نبوده است.
دیگر سینمای اکشن پر شکوه نیست

در زمان جنگ این شکل کارها باید ساخته میشد اما بعد از پایان جنگ مردم نیاز به یک آرامشی دارند و تلاش شده که بیشتر به این جنبه آرامش پرداخته شود و کارهایی تولید شود که روحیه بخش باشد، البته تمامی آثار ساخته شده هم این گونه نبوده است.
در شرایط کنونی عوامل اکشن ساز روی دور نیستند چرا که این فیلم ها نیاز به تولیدگران خاصی دارند؛ کارهای اکشن کارهای سنگینی هستند که بودجه های زیادی را می طلبد.
عوامل تولید در کارهای اکشن بسیار مهم هستند اما این عوامل در دوران ما یا دیگر بازنشسته شدهاند و نیستند یا دیگر علاقهای به ساخت آن جنس از فیلمها ندارند؛ ضمن این که همان گونه که بیان شد خود وزارت فرهنگ و ارشاد هم ترغیب و تشویقی بر ساخت این فیلمها ندارد.
گه گاه فیلم های جنگی ساخته می شود و این که تا چه حد موفق می شوند را نمی دانم.
خوشبختانه سینمای امروز ایران در بازارهای جهانی و جشنواره های مهم دنیا همچون اسکار و کن شرکت می کند و جایزه می گیرد و این موضوع بسیار باعث خوشوقتی من و همکارانم است که در این راه قدم گذاشته ایم.
امیدوارم همه ما (مسئولان و سایر عوامل) باهم باشیم و به هم کمک کنیم که سینمای جامع تر و کامل تری را تجربه کنیم.
ازدواج و فرزندان

جمشید هاشم پور قبل از انقلاب سال 57 با خانم «مهرانگیز متین» ازدواج کرد که ثمره این زندگی دو فرزند دختر است، مریم هاشم پور یکی از دخترانش تجربه مجریگری در تلویزیون را نیز دارد.
شایعه درگذشت

در سال 1402 شایعه شد که جمشید هاشم پور بر اثر سرطان درگذشته است. این خبر بیشتر توسط سایتهای زرد و بیاعتبار پخش شد و بعد مدتی آقای هاشم پور این خبر را تکذیب کرد. سایت تاپ ناز نیز آروزی سلامتی و طول عمر را برای این ستاره سینما دارد.
مطلب مشابه: بیوگرافی مصطفی زمانی ؛ زندگی شخصی و ازدواج و عکس های او و همسرش