مجله تاپ‌ناز‌

معرفی فیلم Anemone / داستان و نقد فیلم جدید دنیل دی-لوئیس و دلیل بازگشت او به سینما بعد از 8 سال

معرفی فیلم Anemone / داستان و نقد فیلم جدید دنیل دی-لوئیس و دلیل بازگشت او به سینما بعد از 8 سال

Anemone جدیدترین فیلم استاد دی لوئیس است. استاد دنیای بازیگری که بعد از سال 2017 بازنشسته شده بود و اکنون بعد از مدت‌ها بازگشته تا باری دیگر ثابت کند که هنوز هم بهترین است. در ادامه این فیلم را به شکل کامل به شما دوستان معرفی خواهیم کرد. پس در ادامه با ما همراه شوید.

خلاصه داستان فیلم Anemone

فیلم Anemone، یک درام روانشناختی ساخته‌ی رونان دی-لوئیس (در اولین کارگردانی بلند خود) و با فیلمنامه‌ای که توسط او و پدرش، دانیل دی-لوئیس، نوشته شده، داستانی عمیق و احساسی درباره روابط پیچیده خانوادگی، خشونت سیاسی و شخصی، و جستجوی رستگاری است. این فیلم در شمال انگلستان روایت می‌شود و به بررسی پیوندهای بین برادران، پدران و پسران می‌پردازد.

داستان با برایان (با بازی شون بین)، مرد میانسالی آرام و مسئولیت‌پذیر، آغاز می‌شود که در حومه‌ی شهر زندگی می‌کند. او سفری به عمق جنگل‌های مه‌آلود شمال انگلستان آغاز می‌کند تا با برادر منزوی و هرمیت خود، ری استوکر (با بازی دانیل دی-لوئیس، در بازگشت باشکوهش به سینما پس از هشت سال)، که سال‌ها پیش به دلیل حوادث ویرانگر گذشته‌شان از خانواده جدا شده، دوباره ارتباط برقرار کند. ری، که حالا در انزوای کامل در کلبه‌ای جنگلی زندگی می‌کند، قربانی گناهان گذشته است…

تیم بازیگری

در این فیلم بازیگران بسیار جذاب و معروفی به ایفای نقش پرداخته اند. در ادامه نگاهی بر نقش و بیوگرافی آن ها خواهیم داشت. با ما همراه شوید.

دنیل دی-لوئیس

دنیل دی-لوئیس

سِر دنیل مایکل بلیک دی-لوئیس بازیگر انگلستانی است. او را غالباً یکی از برترین بازیگران تاریخ توصیف می‌کنند. در سال ۲۰۱۲، مجله تایم دی-لوئیس را «بزرگ‌ترین بازیگر جهان» نامید و در ۲۰۲۰، نام او در فهرست نیویورک تایمز از ۲۵ بازیگر برتر قرن بیست و یکم آمد. او در ژوئن ۲۰۱۴، در جریان مراسم تولد ملکه انگلستان به دریافت عنوان شوالیه مفتخر شد.

مطالب مشابه: معرفی فیلم One Battle After Another | خلاصه داستان و نمرات فیلم جدید لئوناردو دی‌کاپریو

شان بین

شان بین

شان مارک بین بازیگر انگلیسی است. او بعد از فارغ‌تحصیلی در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک، فعالیتش را در ۱۹۸۳ با نمایش‌هایی مانند رومئو و ژولیت آغاز کرد. بین از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ با بازی در مجموعهٔ تلویزیونی شارپ در میان عموم شناخته شد و سپس با فیلم‌های اکشن بازی پاتریوت (۱۹۹۲)، گولدن‌آی (۱۹۹۵) و رونین (۱۹۹۸) به شهرت بیشتری دست یافت. او نقش برومیر را در نخستین قسمت از سه‌گانهٔ فانتزی حماسی ارباب حلقه‌ها با نام ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (۲۰۰۱) ایفا کرد. در تلویزیون، بین نقش ند استارک را در فصل اول مجموعهٔ فانتزی بازی تاج‌وتخت (۲۰۱۱–۲۰۱۹) ایفا کرده‌است.

سامانتا مورتون

سامانتا مورتون

سامانتا مورتون بازیگر انگلیسی است. از فیلم‌های او می‌توان به الیزابت: دوران طلایی، جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها، رذل و دوست‌داشتنی و رمزگشایی آنی پارکر، جن‌زده، اما و نجات سینما کرد. او در نیم فصل دوم فصل نهم سریال واکینگ دد به عنوان رهبر گروه نجوا کنندگان یا ویسپرها حضور دارد. مورتون تاکنون دوبار نامزد جایزه اسکار بازیگری شده است.

ساموئل باتملی

ساموئل باتملی

ساموئل باتملی بازیگر انگلیسی است. او در ۹ سالگی بازیگری را آغاز کرد و نخستین حضور حرفه‌ای خود را در فیلم تیراناسور (۲۰۱۱) تجربه کرد. پس از ایفای نقش برندن کلاهر در مجموعهٔ جزیرهٔ راکت محصول شبکهٔ سی‌بی‌بی‌سی، باتملی در نقش جردن ویلسون در مجموعهٔ درام مدرسه‌ای پل اَکلی از کانال ۴ ظاهر شد و سپس در آثار اول من را ببوس و لدهود بازی کرد. او در سال ۲۰۲۱ نقش دین پکستون را در اقتباس سینمایی همه در مورد جیمی صحبت می‌کنند ایفا کرد و پس از آن در مجموعه‌های تلویزیونی همچون معلم و پسر جایی حضور یافت. وی همچنین در فیلم آخرین تفنگدار در نقش روری و در کنار پیرس برازنان بازی کرد؛ فیلمی که دربارهٔ یک کهنه‌سرباز جنگ جهانی دوم است.

صفیه اوکلی گرین

صفیه گریس اوکلی-گرین بازیگر انگلیسی است. او برای نقش‌آفرینی در فیلم ترسناک خارج از تاریکی (۲۰۲۲) برندهٔ جایزه فیلم ایندیپندنت بریتانیا و جایزه بفتای اسکاتلند شد. وی در سال ۲۰۲۳ از سوی نشریهٔ اسکرین اینترنشنال به‌عنوان ستارهٔ فردا معرفی شد.

نقدها و نمرات فیلم Anemone

منتقد: جک کرینگ شریفلز

دِی-لوئیس جوان اثری هراس‌انگیز و در عین حال زیبا خلق کرده است؛ یک درام آرام و تدریجی دو نفره درباره سوگ، حسرت و غیاب‌هایی که خانواده‌ای را به شکلی جبران‌ناپذیر از هم می‌پاشد. با این حال، بیش از هر چیز، این فیلم فرصتی برای دِی-لوئیس بزرگ‌تر است تا توانایی بازیگری خاموش خود را دوباره به نمایش بگذارد؛ به‌ویژه در قالب دو تک‌گویی تأثیرگذار یکی طنزآلود و هزل‌آمیز، دیگری تأمل‌برانگیز، تاریک و آسیب‌پذیر که به شکلی غافلگیرکننده و پرقدرت بر مخاطب اثر می‌گذارند.

 منتقد: رابی کالین

دو بازی مرکزی فیلم به شکلی بی‌نقص یکدیگر را کامل می‌کنند. شان بین در نقشی ظریف، واکنشی، شهودی و بامزه ظاهر می‌شود و در بهترین فرم خود است، در حالی که دنیل دِی-لوئیس همان شگفت‌انگیزی است که به یاد داریم: هر حرکت، هر نگاه و هر جرقه چشمانش با نیتی پرقدرت و دقیق همراه است. تماشای این دو در کنار هم ساعت‌ها می‌تواند جذاب باشد، و همین دقیقاً همان چیزی است که فیلم Anemone ارائه می‌دهد، با دو تک‌گویی فراموش‌نشدنی از دِی-لوئیس که همچون ستون‌های اصلی اثر عمل می‌کنند.

منتقد: رایان لاتانزیو

این فیلمی سنگین و بی‌رحم است؛ درامی بزرگسالانه که با وجود اغراق‌های سبکی‌اش هرگز سعی در دلجویی ندارد. هرچند در لحظات پایانی، آن‌قدر از محور خود فاصله می‌گیرد و ساختارش را از هم می‌پاشد که دیگر نمی‌تواند دوباره آن را سر هم کند، اما آنچه پیش‌تر ارائه داده آن‌قدر غنی است که مخاطب حاضر به چشم‌پوشی از این ضعف می‌شود.

منتقد: جسی هاسنگر

همان‌طور که انتظار می‌رفت، دِی-لوئیس در این فضا کاملاً متقاعدکننده ظاهر می‌شود، با دو تک‌گویی متفاوت و خیره‌کننده؛ یکی به شدت طنزآلود و دیگری که پرده از رخدادی تعیین‌کننده در گذشته شخصیتش برمی‌دارد. با وجود جایگاه افسانه‌ای‌اش و کناره‌گیری همیشگی‌اش از قواعد سینما، تماشای دوباره او بر پرده یادآوری می‌کند که دیدن دِی-لوئیس در حال ایفای نقش چه لذتی دارد.

منتقد: دیوید رونی

با وجود کاستی‌های فیلم، حضور دوباره این غول دنیای بازیگری بر پرده سینما هیجان‌انگیز است و امیدواریم بار دیگر در اثری با فیلمنامه‌ای کامل‌تر او را ببینیم.

منتقد: انژه ژانگ

فیلم Anemone نمی‌تواند داستان خانوادگی خود را هم‌سطح با شکوه بصری و فضای رازآلودش روایت کند.

 منتقد: آدرین هورتون

دِی-لوئیس جوان به‌عنوان فیلمساز استعداد خود را نشان می‌دهد؛ فیلم با نگاه جدی، تصاویر سنگین، آسمان‌های متلاطم و مونتاژهای بی‌کلام و وهم‌آلود فضایی پرمعنا و پرتعلیق می‌سازد. ابزارهای لازم برای رساندن ضربه‌های عاطفی همانند مشاجرات واقعی برادران هنوز به‌طور کامل پرداخت نشده‌اند، اما این همکاری پدر و پسر نویدبخش آینده‌ای روشن است.

منتقد: اوون گیلبرمن

با این حال، شگفت‌انگیز است که در حین تماشای فیلم درمی‌یابیم چطور چیزهایی که باید بسیار مهم باشند، به ناچیزترین شکل ممکن جلوه می‌کنند، از جمله بازگشت دنیل دِی-لوئیس.

منتقد: مونیکا کاستیلو

فیلم Anemone تلاشی از سوی رونان دِی-لوئیس برای گسترش بوم سینمایی‌اش فراتر از پس‌زمینه نقاشی است؛ و هرچند در تلفیق سبک بصری تیره و سوررئالیسم چشمگیر لحظات جالبی خلق می‌شود، اما هنوز فضای بسیاری برای تکامل باقی مانده است.

کارگردان این فیلم چه کسی است؟

رونان دی-لوئیس کارگردان این فیلم است. رونان دی-لوئیس یک هنرمند جوان است که در زمینه نقاشی و کارگردانی فعالیت می‌کند و پسر دنیل دی-لوئیس، بازیگر مشهور، است. او اخیراً به خاطر بازگرداندن پدرش از بازنشستگی برای یک پروژه مشترک شناخته شده است. 

از تولید تا اکران

در سپتامبر ۲۰۲۴ اعلام شد که دنیل دی-لوئیس پس از بازنشستگی در سال ۲۰۱۷ و پس از اکران فیلم رشته خیال، به عرصهٔ بازیگری بازمی‌گردد. رونان دی-لوئیس برای کارگردانی این فیلم انتخاب شد و فیلم‌نامهٔ آن را به همراه پدرش، دنیل دی-لوئیس نوشت. همچنین شان بین، سامانتا مورتون، ساموئل باتملی و صفیه اوکلی گرین به گروه بازیگران پیوستند. جین پیتری به‌عنوان طراح لباس و کریس آدی به‌عنوان طراح صحنه در این پروژه حضور دارند.

فیلم‌برداری اصلی از ۱ اکتبر ۲۰۲۴ در منچستر، انگلستان آغاز شد. اواخر همان ماه، هنگام فیلم‌برداری در هندبریج در شهر چستر، تولید با وقفه مواجه شد؛ زیرا مأموران راهنمایی و رانندگی بر روی چند خودروی صحنه که مربوط به دههٔ ۱۹۸۰ بودند و در کنار خطوط زرد دوتایی پارک شده بودند، جریمهٔ پارکینگ الصاق کردند. سخنگوی شورای چشایر غرب و چستر توضیح داد که اگرچه درخواست برای پارک خودروهای فنی پشتیبانی فیلم‌برداری در مناطق محدود پذیرفته شده بود، اما این مجوز شامل خودروهای صحنه نمی‌شد و درخواست جداگانه برای بستن کامل خیابان در طول فیلم‌برداری نیز رد شده بود، زیرا این اقدام «بیش از حد مزاحم» برای ساکنان ارزیابی شده بود.

دلیل بازگشت دنیل دی لوئیس

دلیل بازگشت دنیل دی لوئیس

بازگشت دنیل دی‌لوییس با فیلم *Anemone* چیزی فراتر از یک «بازگشت» ساده است؛ شبیه ظهور دوباره روحی است که هرگز واقعاً خاموش نشده بود، فقط در سکوتی آگاهانه فرو رفته بود تا خودش را از نو بیافریند. دی‌لوییس در سال ۲۰۱۷، با جمله‌ای کوتاه و قاطع، اعلام کرد که دیگر در برابر دوربین ظاهر نخواهد شد؛ تصمیمی که در جهان سینما همچون مرگی نمادین تعبیر شد. اما اکنون، پس از سال‌ها خلوت، او دوباره از سایه بیرون آمده است؛ نه با هیاهو، بلکه با فیلمی شخصی، درونی و پرراز به نام Anemone — فیلمی که کارگردانش پسر اوست، رونان دی‌لوییس.

در ظاهر، این بازگشت می‌تواند نتیجه عاطفه پدری باشد؛ تمایل مردی که می‌خواهد در کنار فرزندش آخرین نقش را زندگی کند. اما در عمق، مسئله فراتر از خانواده است. دی‌لوییس همیشه بازیگری را نوعی «زیستن» می‌دانست، نه شغل. او با هر نقش، پوست خود را می‌کند تا در کالبد دیگری حلول کند — و شاید این بار، نقش تازه‌اش، نقش خودِ خاموش‌شده‌ی اوست؛ مردی که می‌خواهد پس از سال‌ها گریز از خویشتن، دوباره خود را لمس کند.

Anemone همان‌قدر که بازگشت اوست، نوعی اعتراف نیز هست: اعتراف به این‌که هنر، حتی اگر آن را ترک کنی، تو را ترک نمی‌کند. دی‌لوییس از انزوا آمده تا به جهان یادآوری کند که سکوت، همیشه به معنای پایان نیست؛ گاهی مقدمه تولدی دیگر است.

بازگشت او نه از سر دلتنگی برای شهرت است، نه از عطش برای نقش‌های بزرگ. او بازگشته چون در عمق خلوتش فهمیده بود که هنوز چیزی ناتمام در او باقی مانده است — نغمه‌ای که باید نواخته شود، تصویری که باید جان بگیرد، و حقیقتی که تنها در میدان بازیگری می‌تواند عریان شود.

دنیل دی‌لوییس با Anemone بازگشته است تا نه بازی کند، بلکه زیستن را دوباره تجربه کند؛ گویی هر فیلم برای او نه پروژه‌ای سینمایی، بلکه مرحله‌ای از سلوک است — و این بازگشت، آخرین پرده از سفر یک روح است که میان خاموشی و خروش، میان مرگ و معنا، سرانجام به خویشتن بازمی‌گردد.

مطالب مشابه: معرفی فیلم The Conjuring Last Rites (خلاصه داستان و نقد فیلم جدید فرنچایز احضار )

نقد و بررسی فیلم Anemone با بازی دنیل دی لوئیس

فیلم Anemone، ساخته‌ی رونان دی-لوئیس (پسر دنیل دی-لوئیس) در نخستین تجربه کارگردانی بلندش، یک درام روانشناختی خانوادگی است که به روابط پیچیده میان برادران، پدران و پسران می‌پردازد. این فیلم که فیلمنامه‌اش را پدر و پسر دی-لوئیس با هم نوشته‌اند، بازگشت دنیل دی-لوئیس به سینما پس از هشت سال بازنشستگی (از زمان رشته خیال در سال ۲۰۱۷) را رقم می‌زند. داستان در شمال انگلستان معاصر روایت میشود و دنیل دی-لوئیس نقش ری استوکر، یک سرباز سابق بریتانیایی را بازی می‌کند که سال‌ها به عنوان یک زاهد در کلبه‌ای جنگلی زندگی می‌کند و از جهان بیرون دوری گزیده. برادر ناتنی‌اش، جم (با بازی شان بین)، با همراهی همسر سابق ری (سامانتا مورتون) و پسرش، برای آشتی و کمک به جنگلی می‌آید، اما گذشته‌ای پر از خشونت، گناه و رازهای خانوادگی (مرتبط با جنگ فالکلندز در دهه ۱۹۸۰) همه چیز را به هم می‌ریزد.

فیلم با ریتمی کند و آهسته پیش می‌رود، پر از سکوت‌های طولانی، مونولوگ‌های عمیق و تصاویر سوررئال از طبیعت (فیلمبرداری بن فوردزمن شایسته تحسین است و حس افسانه‌ای به کار می‌دهد). عنوان فیلم به گل آنمون اشاره دارد – گیاهی ظریف که در طوفان گلبرگ‌هایش را می‌بندد – و نمادی از انزوای احساسی شخصیت‌هاست. مدت زمان ۱۲۱ دقیقه‌ای فیلم، گاهی بیش از حد کش‌دار به نظر می‌رسد و به جای پیشبرد داستان، روی نمادگرایی و تصاویر بصری تمرکز دارد، که این می‌تواند برای برخی تماشاگران خسته‌کننده باشد.

نقاط قوت:

بازی دنیل دی-لوئیس: این تنها دلیلی است که فیلم را نجات می‌دهد. دی-لوئیس، برنده سه اسکار، با روش متد اکتینگ خود، ری را به یک نیروی طبیعی تبدیل می‌کند – مردی شکسته، خشمگین و عمیقاً آسیب‌دیده که هر نگاه و حرکتی‌اش پر از لایه‌های احساسی است. مونولوگ‌هایش (مثل خاطره‌ای وحشتناک از انتقام‌گیری از یک کشیش پدوفیل در کودکی) ترکیبی از طنز تلخ، وحشت و عمق روانشناختی است و منتقدان آن را “کلاس درس بازیگری” نامیده‌اند. بازگشت او پس از بازنشستگی، هیجان‌انگیز است و بسیاری معتقدند که او “بزرگ‌تر از فیلم” است. شان بین هم به عنوان برادر، تعادل خوبی ایجاد می‌کند و شیمی‌شان فوق‌العاده است.

سبک بصری و کارگردانی: رونان دی-لوئیس، با سابقه هنری در نقاشی، فیلم را با تصاویر غنی و اساطیری (جنگل‌های مه‌آلود، آسمان‌های طوفانی) می‌سازد. لحظات سوررئال و مونتاژهای وهم‌آلود، حس تراژدی یونانی می‌دهد و فیلم را از یک درام ساده به اثری هنری تبدیل می‌کند.

تم‌های عمیق: کاوش در ترومای جنگ، گناه پدری و آشتی خانوادگی، اگرچه کامل نیست، اما صادقانه و شخصی به نظر می‌رسد – به ویژه با توجه به همکاری پدر-پسری پشت صحنه.

 نقاط ضعف:

فیلمنامه و ریتم: فیلمنامه ضعیف‌ترین بخش است؛ پر از کلیشه‌های درام خانوادگی، سکوت‌های بی‌معنی و پایان‌بندی مبهم که به جای رستگاری، حس ناتمام بودن می‌دهد. منتقدان آن را “طولانی‌تر از حد لازم” و “فاقد عمق دراماتیک” خوانده‌اند. برخی حتی آن را “پروژه خانوادگی خودخواهانه” (nepo baby) نامیده‌اند که استعداد دی-لوئیس را هدر می‌دهد.

عدم تعادل: فیلم بیشتر به عنوان ویترین برای دی-لوئیس عمل می‌کند تا یک داستان منسجم. دیالوگ‌ها گاهی مصنوعی و نمادها بیش از حد واضح هستند، و تماشاگر ممکن است احساس کند که “در حال انتظار برای چیزی است که هرگز نمی‌رسد”.

واکنش‌های مخاطبان: در مجازی نظرات دوگانه است؛ برخی بازگشت دی-لوئیس را جشن می‌گیرند، اما دیگران فیلم را “کند و خسته‌کننده” می‌دانند.

امتیازها و واکنش کلی منتقدان:

در سایت Rotten Tomatoes، امتیاز منتقدان ۵۵-۶۱% (از ۸۸ نقد) است و اجماع آن‌ها این است: “بازگشت دی-لوئیس با استعداد وحشی‌اش، Anemone را بیشتر به یک ویترین برای جذابیت ستاره‌اش و سبک بصری کارگردان تازه‌کار تبدیل می‌کند تا یک درام منسجم.” در امتیاز ۵۱/۱۰۰ است. در رسانه‌های فارسی‌زبان مثل زومجی و گیمفا، فیلم “متوسط و منفی” ارزیابی شده و بیشتر به خاطر بازی دی-لوئیس تحسین می‌شود، اما فیلمنامه را ناامیدکننده می‌دانند.

جمع‌بندی

آنمونی فیلمی است که بدون دی-لوئیس، ممکن بود فراموش‌شدنی باشد، اما حضور او آن را به تجربه‌ای ارزشمند برای طرفدارانش تبدیل می‌کند – مثل تماشای یک استاد در حال نواختن سمفونی ناقص. اگر به درام‌های آهسته و شخصی مثل رشته خیال علاقه دارید، این فیلم را ببینید، اما انتظار شاهکاری نداشته باشید. امتیاز شخصی من: ۷/۱۰ – برای بازگشت یک اسطوره، اما با کاستی‌های واضح. فیلم از ۳ اکتبر ۲۰۲۵ (۱۱ مهر ۱۴۰۴) در سینماها اکران شده و اگر در ایران در دسترس باشد، حتماً روی پرده بزرگ ببینید تا تصاویرش بدرخشد.

مطالب مشابه را ببینید!