بیوگرافی پرستو صالحی (از بازداشت تا عشق ابدی و مشخصات همسر)
نام پرستو صالحی این روزها بار دیگر در فضای مجازی و رسانههای فارسیزبان طنینانداز شده است. او با حضور در برنامهٔ جنجالی و پرحاشیهٔ عشق ابدی، بار دیگر به صدر گفتوگوهای فرهنگی و اجتماعی بازگشته؛ حضوری که هم تحسین برانگیخته و هم انتقادهای تندی را به دنبال داشته است. این بازیگر جسور و پرماجرا که سالها پیش با نقشآفرینیهای ماندگارش در تلویزیون ایران شناخته شد، اکنون در قالب مجری و چهرهای رسانهای، مسیر تازهای را در سرزمینی دور از وطن پیموده است. در این نوشتار، نگاهی جامعتر و انسانیتر میافکنیم به زندگی پر فراز و نشیب او؛ زنی که پشت چهرهٔ همیشه خندانش، زخمها و تجربههایی عمیق پنهان است.

برنامه عشق ابدی
«عشق ابدی» برنامهای است در قالب رئالیتیشو که در سال ۲۰۲۵ در ترکیه ساخته شد و از اردیبهشت ۱۴۰۴، از طریق یوتیوب به نمایش درآمد. ساختار این مجموعه الهامگرفته از فرمتهای بینالمللی چون Love Island است؛ اما با رنگ و بوی ایرانی و فارسیزبان. در ویلایی مجلل در بودروم، جمعی از جوانان مجرد ایرانی در چالشها و گفتوگوهای عاشقانه شرکت میکنند تا در پایان، زوج برنده جایزهای سیهزار دلاری دریافت کند.
اجرای این برنامه بر عهدهٔ پرستو صالحی است؛ زنی که خود سالها با تجربههای عاشقانه، شکستها، تلاشها و بازآفرینیهای متعدد روبهرو بوده. او با صدایی گرم و لحنی گاه صمیمی و گاه تند، سعی دارد روابط انسانی را به نمایش بگذارد و میان واقعیت و نمایش، پلی احساسی بسازد. برنامه، اگرچه به سرعت محبوب شد، اما حواشی بسیاری نیز برانگیخت؛ از انتقادات اخلاقی و فرهنگی گرفته تا واکنشهای احساسی کاربران شبکههای اجتماعی که آن را «عشق تجاری» و حتی «خیانت ابدی» نامیدند.
پرستو در مصاحبهای با «ایران اینترنشنال» گفت که بخش زیادی از وقایع برنامه واقعی است و او تنها ناظر و هدایتگر است، نه کارگردان احساسات. با اینحال، بسیاری از منتقدان باور دارند که همین مرز میان واقعیت و نمایش، جذابیت و جنجال برنامه را دوچندان کرده است.
تولد و اوایل زندگی

پیش از آنکه نامش بر سر زبانها بیفتد، او دختری به نام الهام صالحی سیاوشانی بود که در روز نهم آبان ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. کودکیاش در خانوادهای کوچک اما پرماجرا گذشت؛ پدری سختکوش و نظامی، مادری صبور و برادری که بعدها پناه و تکیهگاه او شد. پدرش تکنسین مهماتسازی در ارتش بود، مردی دقیق و منظم که بهزعم پرستو، نخستین آموزگار انضباط و کار در زندگی او به شمار میرفت. اما پشت این نظم ظاهری، طوفانی خاموش جریان داشت؛ طوفانی که در سالهای بعد زندگی الهام کوچک را دگرگون کرد.
مطلب مشابه: بیوگرافی مهران مدیری ؛ عکس های شخصی مهران مدیری همسر و دخترش
اعتیاد پدر در کودکی
او سالها بعد در برنامهٔ «ماه عسل» با صدایی لرزان از آن روزهای سخت سخن گفت. گفت: «همهچیز از یک منقل شروع شد و از پدرم که دوستان نادرست را به خانه آورد.» آن زمان تنها هشت سال داشت و هنوز معنی اعتیاد را نمیدانست، اما اضطراب را در نگاه مادر و خاموشی را در چهرهٔ پدر حس میکرد. بهتدریج، خانهٔ گرمشان به میدان تنهایی بدل شد و در نهایت، مادر تصمیم گرفت پدر را ترک کند تا کودکانش در آرامش بزرگ شوند.
مرگ پدر بر اثر عوارض اعتیاد، زخمی عمیق بر جان الهام گذاشت. او بعدها گفت: «هیچ چیز مثل از دست دادن پدر، آدم را بزرگ نمیکند؛ اما آن بزرگشدن، درد دارد، طعمش تلخ است.» همین تجربه، او را به زنی حساس، مستقل و در عین حال، آسیبپذیر تبدیل کرد؛ کسی که در هر نقش و گفتارش، سایهای از رنج کودکیاش را با خود حمل میکند.
تغییر نام به پرستو

سرنوشت بار دیگر با او بازی کرد. پس از درگذشت دخترعمهٔ کوچک و نوزادی به نام پرستو، الهام در اقدامی احساسی و نمادین، تصمیم گرفت نام خود را تغییر دهد. او گفت: «پرستو برایم نماد معصومیتی از دسترفته بود، میخواستم با این نام زندگی تازهای آغاز کنم.» از آن پس، الهام به «پرستو صالحی» بدل شد؛ پرستویی که قصد داشت از خاکستر رنج برخیزد و در آسمان هنر پرواز کند.
علاقه به سینما و مسیر هنری
شور بازیگری در وجود او از پنجسالگی جوانه زد. فیلمها و نمایشهای تلویزیونی برایش جهانی جادویی بودند که در آن انسانها میتوانستند با احساساتشان جهان را تغییر دهند. در نوجوانی رشتهٔ نمایش را برگزید و به دانشگاه رفت، اما خیلی زود دریافت که مسیر دانشگاهی پاسخگوی شور درونیاش نیست. انصراف داد و به سمت گریم و چهرهپردازی رفت؛ هنری که بعدتر پلی شد میان او و دنیای سینما.
پرستو زیر نظر استاد فرهنگ معیری آموزش دید و خود نیز مدتی در این حوزه تدریس کرد. روزی، استادش او را به یکی از پروژههای تلویزیونی معرفی کرد و همان اتفاق ساده، سرنوشتش را تغییر داد. نخستین نقش بلند او در سریال محاکمه (۱۳۷۸) به کارگردانی حسن هدایت بود. اما درخشش واقعیاش با زیر آسمان شهر رقم خورد؛ سریالی کمدی به کارگردانی مهران غفوریان که پرستو را در قامت بازیگری مردمی و دوستداشتنی به تصویر کشید.
او بعدها با کارگردانانی چون مسعود کیمیایی در فیلم اعتراض و نادر مقدس در سریال دوباره زندگی همکاری کرد. با اینکه کارنامهاش پر از آثار پرزرقوبرق نیست، اما بازیاش همیشه صادقانه و پرانرژی بود. پرستو خود میگوید: «من همیشه از نقشهایم یاد گرفتهام. هر کاراکتر، تکهای از زندگی من است.»
در سال ۱۳۷۸، همکاری با مسعود کیمیایی نقطهٔ عطفی در مسیر حرفهای او شد. در فیلم اعتراض، در کنار بازیگرانی بزرگ قرار گرفت و طعم سینمای جدی را چشید. او بعدها گفت که حضور در صحنههای فیلم کیمیایی، برایش نوعی کلاس زندگی بود: «کیمیایی با نگاهش به آدم میآموزد که سینما فقط تصویر نیست، فلسفه است.»
دوباره زندگی

از دیگر آثار شاخص او، سریال دوباره زندگی است که در سال ۱۳۸۳ از شبکهٔ پنج پخش شد. داستان دربارهٔ دو خواهر دوقلو بود که در کودکی از هم جدا میشوند و در دو دنیای متفاوت – یکی مذهبی و یکی مرفه – رشد میکنند. این سریال با موضوعی خانوادگی و احساسی، مخاطبان بسیاری یافت و پرستو را در نقش زنی حساس و پیچیده به تصویر کشید؛ نقشی که به گفتهٔ خودش نزدیکترین تجربه به زندگی شخصیاش بود.
آخرین فیلم در ایران

آخرین حضور سینمایی او در فیلم به وقت طلاق (۱۳۹۷) به کارگردانی حسن حجگذار رقم خورد؛ روایتی تلخ از خانههای سرد و عشقهای پژمرده. پرستو در این فیلم نقشی ایفا کرد که از درونِ خسته و عصیانگرش برآمده بود؛ گویی مرز میان بازی و واقعیت از میان برداشته شده بود. پس از آن، دیگر در سینمای ایران دیده نشد، اما صدای او در شبکههای اجتماعی خاموش نماند.
دستگیری

سالهای پایانی حضورش در ایران با حوادثی سیاسی و اجتماعی همراه بود. انتقادهای تندش از گرانی و فقر در دولت وقت، موجب احضارش به دادسرا شد. در سال ۱۳۹۹، پس از شرکت در مراسم یادبود قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی، برای مدتی بازداشت و سپس با وثیقه آزاد شد. در همان روزها نوشت:
«از امروز به خاطر تنهایی خودم سکوت میکنم، به حرمت موی سپید مادرم سکوت میکنم، سکوتی سنگینتر از فریاد…»
جملهای که در حافظهٔ بسیاری از دنبالکنندگانش ماندگار شد. از آن پس، خودش را با سه واژه معرفی کرد: ممنوعکار، ممنوعکلام، ممنوعالخروج.
خروج از ایران
در مهرماه ۱۴۰۰، پرستو صالحی اعلام کرد که برای همیشه از ایران میرود. تصمیمی دشوار و پرغصه. او در ویدیویی سیاهوسفید با شعر فروغ فرخزاد گفت: «و این منم، زنی تنها در آستانهٔ فصلی سرد…»
مهاجرت برایش نه فرار، بلکه تلاشی برای بازآفرینی بود. در ترکیه ساکن شد و در حوزهٔ تبلیغات و رسانه فعالیت تازهای آغاز کرد. او میگوید: «رفتنم درد داشت، اما ماندن، دردناکتر بود.»
این مهاجرت، سرآغاز فصلی نو در زندگیاش بود؛ فصلی که در نهایت به اجرای برنامهٔ عشق ابدی انجامید و دوباره نامش را بر سر زبانها انداخت.
مطلب مشابه: بیوگرافی سارا بهرامی (از دانستنی های جالب تا زندگی خصوصی)
حواشی پرستو صالحی

با آغاز پخش برنامه، فضای مجازی پر از واکنش شد. برخی او را تحسین کردند که در غربت نیز توانسته خود را احیا کند و در قالبی تازه بدرخشد، اما بسیاری دیگر لحن و محتوای برنامه را «سطحی» و «جنجالی» دانستند. پرستو گاهی با زبان طنز، گاهی با خشم، به این نقدها پاسخ داد. او گفت: «ما فقط آینهایم؛ آینهای که روابط امروز را نشان میدهد. اگر تصویر درون آینه زشت است، مشکل از آینه نیست.»
در کنار این نقدها، شایعاتی نیز دربارهٔ روابط پشت صحنه و اهداف مالی سازندگان منتشر شد. رسانههایی چون فرهیختگان برنامه را «عشق لجنی» نامیدند، اما در مقابل، گروهی از جوانان ایرانی آن را فرصتی برای گفتوگو دربارهٔ روابط مدرن دانستند. هرچه بود، نام پرستو صالحی دوباره بر صفحهٔ ترندها نشست.
بیشتر بدانید
پرستو صالحی یکی از بازیگران شاخص دهههای هفتاد و هشتاد بود که با صداقت و صراحتش در مصاحبهها شناخته میشد. او بارها از فساد و روابط ناسالم در سینمای ایران انتقاد کرد و گفت: «گاهی بازیگر خوب بودن کافی نیست؛ باید اهل زدوبند هم بود، و من نیستم.»
در کودکی تومور مغزی داشت و عمل جراحی سنگینی را پشت سر گذاشت. از همان زمان از بیهوشی میترسد و میگوید: «مرگ را آن روز از نزدیک دیدم، از آن به بعد زندگی را جدیتر گرفتم.»
او در همکاری با هنرمندانی چون حدیث فولادوند، برزو ارجمند، مهران غفوریان و مهران مدیری، توانست چهرهای چندوجهی از خود نشان دهد؛ از طنز تا تراژدی. محبوبیتش با نقشهای کمدی آغاز شد، اما پختگیاش در نقشهای دراماتیک نمایان شد.
ازدواج عجیب و غریب و جنجالی
و اما فصل آخر این روایت، ماجرایی است از عشق و جدایی. در دیماه ۱۳۹۷، پرستو با خوشحالی از ازدواجش خبر داد. رسانهها پر شدند از تبریک و شادمانی، اما فقط چند هفته بعد، او اعلام کرد که مراسم عقد لغو شده است. گفت: «گاهی باید پیش از بله گفتن، به صدای دل گوش داد.»
این تصمیم جسورانه، اگرچه حاشیهساز شد، اما نشانی بود از بلوغ عاطفیاش. پرستو ترجیح داد در برابر فشار اجتماعی، به صداقت درونیاش وفادار بماند. خودش بعدها گفت: «من از ازدواج نترسیدم، از تکرار اشتباه ترسیدم.»
سخن آخر
زندگی پرستو صالحی سرشار از فراز و فرود است؛ از دختری کوچک در کوچههای تهران تا زنی مهاجر در قاب برنامهای جهانی. او گاه خندیده، گاه گریسته، اما هرگز از روایت خود دست نکشیده است. پرستو صالحی، خواه در نقش بازیگر باشد، خواه مجری یا منتقد، همیشه همان پرستویی است که از میان رنج برخاسته تا در آسمان زندگی، پرواز کند — حتی اگر باد، همیشه موافق بالهایش نباشد.