دلنوشته در مورد نور | جملات زیبا در مورد نور برای کپشن
در این بخش دلنوشته ها و متن هایی در مورد نور، امید، نور آفتاب و روشنایی می خوانید و می توانید از آن ها برای کپشن یا استوری اینستاگرام استفاده کنید. در جملات و اشعار فارسی نور به چیزهای زیادی تشبیه شده است. به اشتراک گذاشتن این جملات در شبکه های اجتماعی باعث ایجاد حس خوب و افزایش انرژی مثبت در افراد می شود.
در ادامه، مجموعه ای از متن ها و دلنوشته های کوتاه و بلند همراه با عکس نوشته هایی با موضوع نور را تهیه کرده ایم. با ما همراه باشید.
جملات احساسی و دلنوشته در مورد نور
در نور شمع
زن تری؛
در آفتاب صبح که چشم باز می‌کنی
فرشته تر؛
و من بین این دو زیبایی ِ با شکوه
عاشقانه آونگ شده ام
برای اینکه نور به روشنی بدرخشد، تاریکی باید حاضر باشد….
گویند که نور است پس از ظلمتِ بسیار
دل روشن و سبزیم که شب ، دیر نپاید …
ای نور دل و دیده و جانم چونی
وی آرزوی هر دو جهانم چونی
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من ندانم چونی
دیدار تو کشتزار نور است
آهویى بی قرار
که از لب تشنه اش
آفتابِ سحر فرو می ریزد،
دیدارت سکوت است
و تو
باریکه ی نوری
که به منشور دلم تابیدی
و من از پرتو مهرت
همه پاییز شدم…
و تو هم روزی پیر می شوی
اما من
پیرتر از این نخواهم شد
در لحظه ای از عمرم متوقف شدم
منتظرم بیایی
و از برابر من بگذری
زیبا، پیر شده، آراسته به نوری
که از تاریکی من دریغ کرده ای….
مطلب مشابه: متن در مورد ماه و شب زیبا | دلنوشته سکوت زیبای شبانه
شراره های نور خواهد درخشید
غم کوله بارش را خواهد بست
زخم ها بهبود می یابند
در دستان بهار سبز خواهیم شد…
نمی دانم !
نور از آفتاب است یا از تو؟
فقط می دانم ..
شب بخیر هایت ؛
دنیای مرا نورانی می کند …
تا به نور روی تو بیند جمال روی تو
در دو چشمش نور تو کحل عیان انداخته
جملات احساسی و عکس نوشته درباره نور
تو بدری و خورشید تو را بنده شده ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده ست
شوقم از مصلحتت، موهبتی خواستن است
لایق نور نبودم، ظلماتی بفرست
هر صبح،
نوری که در من
پدیدار می شود
عشق توست!️
و چه مبارک است
این عشق
که امیدی می شود؛
برای زندگی…
مطلب مشابه: دلنوشته در مورد خاطرات | متن های زیبا در مورد خاطره های خوب
صفت چراغ داری چو به خانه شب درآیی
همه خانه نور گیرد ز فروغ روشنایی …
من همیشه
روئیایی می بینم
در آیبنه ی این خاک
رنگی
پُر از نور و
هیاهو ی پیچیده در افلاک
تک به تک می شمارم
ستاره هایم را
شاید بیاید
تا تکیه کند تن خسته ام بر آن دیوار….
گفتند که شش جهت همه نور خداست
فریاد ز حلق خاست کان نور کجاست
او را
که رو به نور مى رود
دیگران
تاریک مى بینند!…
دنیا که به پایان رسید
رؤیاها
دنیایی دیگر خواهند ساخت
و خنده ی تو
جای آفتاب را خواهد گرفت…
شعر از رسول یونان
مطلب مشابه: جملات حال بد و داغون | دلنوشته های غمگین و احساسی
میان تو و تنهایی
تنهایی را انتخاب می کنم
و بدون آنکه بفهمی تماشایت می کنم
گلدان می شوم روی طاقچه،
شب و روز در من نور بریزی
از میان صور فلکی
چشم های تو
تنها نوری است که می شناسم
ما در مدرسه یاد گرفتیم که اگر منشوری داشته باشیم و اجازه بدهیم شعاعی از نور از آن عبور کند خواهیم دید که نور به هفت رنگ تجزیه خواهد شد ؛ همان رنگ های رنگین کمان!
عشق هم همینطور است…
اگر عشق را در منشور عقل و خرد بشری بتابانیم، خواهیم دید که به عناصر متعددی تجزیه می شود و ما درست مثل رنگین کمان، نور رنگین کمان عشق را آشکار خواهیم دید….
نور بودی
آمدی به اتاقم
پرده را کشیدم که ترکم نکنی
تاریکم کردی……
جملات زیبا در مورد نور برای کپشن
گفته بودم
زیباتر از تمام ستارگانی هستی
که سینمای جهان کشف کرده است
حالا هزار سال نوری
دور شده‌ای از من
و هزار بار زیباتر
از نور به روشنی، از سایه به تاریکی، از بامداد به سپیده، میرسم
تنها از توست که بازهم به تو میرسم
تو مرکز پرگارِ عالمی و من دایره ای که دیوانه وار به دور تو میگردد…
مطلب مشابه: جملات دلنوشته برای زن زندگیم با بی نظیرترین متن های رمانتیک
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
با نفس تو
خلقت تازه میشود
با نگاه تو
برکت عشق نمودار میشود
با نور تو
زندگى تابان میشود…
برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن
بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد….
چشمانت آفتاب سرخ عشق است؛
و من هم آفتابگردانی…
که میگردم با هر تابشِ رخِ نگاهت..
تو آفتابی
هرصبح
می تابی برپنجره ی خیالم
و نورمی پاشی
روی سایه ی تنهایی ام
امروز را
عاشقانه بتاب رؤیای من!
مطلب مشابه: عکس های عاشقانه دلتنگی عشق برای پروفایل + دلنوشته های دلتنگی
از میان صور فلکی
چشمهای تو
تنها نوری است که می شناسم
تو بدری و خورشید تو را بنده شده ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده ست
گریه می کنم زیر نور ستاره ها / باید می رفتم
باید مداد رنگی هایم را برمی داشتم
و این تنهایی عمیق را که مثل پیراهنی بی رنگ روی تنم بود / فرو می کردم در دهان اتاق
من دخترکی بی قرار شده ام.
تو آفتابی
هر صبح
می تابی بر پنجره ی خیالم
و نور می پاشی
روی سایه یِ تنهایی ام …
امروز را
عاشقانه بتاب رؤیای من!…
مطلب مشابه: دلنوشته های ادبی و با مفهوم از بزرگان جهان به صورت عکس نوشته
زندگی باید جنبشی دائمی شود.
جنبشی از نورها در سراسر سال.
تنها آنگاه می توانی رشد کنی، شکوفا شوی
که چیزهای کوچک و پیش و پا افتاده را به جشن مبدل کنی.
مسیر رسیدن به نور، از این تاریکی است
آنگاه که ذهن متوقف شود، به تاریکی مسحورکننده وارد می شوی. این تاریکی ارزشمندتر از هر نور تصنعی است. زیرا دگر خبری از خودآگاهی های فریبنده نیست.
اگر طاقت بیاوری، با منطق تاریکی آشنا می شوی و زبانش را در می یابی. اینجا همانجایی است که آب حیات نهان داشته اند. همانجایی است که منیّت ناپدید، شهوتِ دانستگی محو، و تسلیم شکوفا می گردد. مسیر رسیدن به نور حقیقی، از این تاریکی می گذرد.
با نفس تو
خلقت تازه میشود
با نگاه تو
برکت عشق نمودار میشود
با نور تو
زندگى تابان میشود…
دستم را اگر نگرفته بودی
چگونه می آموختم
در غیبت خورشید هم
می شود خندید ؟!
صدایت که ببارد
یک قطره ماه هم
در کاسه ی آبم بیفتد
کافی ست :
من نور می شوم
مطلب مشابه: دلنوشته احساسی غمگین + متن های زیبای تنهایی و ناراحتی
در کنار آنهایی باش که نور می آورند و جادو می کنند، آنها که با چوب جادویی کلام ، گفتار ، نگاه ، رفتار و منشِ ویژه خودشان تو و جهان را متحول می کنند و همه بازی ها را به هم می زنند.
کسانیکه قصه های زیبا می گویند و تو را به چالش می کشند و تغییرت می دهند.
کسانیکه به تو اجازه نمی دهند که خودت را دست کم بگیری و افق زندگی ات را کوچک بپنداری.
این جادوگران مهربان، با قلبهای تپنده و پر شور ، قبیله ی اصلی تو هستند و باید کنارشان بمانی…
آدم ها همه می پندارند که زنده اند ..
برای آنها تنها نشانه ى حیات
بخار گرم نفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد ،
آهای فلانی
از خانه دلت چه خبر؟
گرم است؟
چراغش نوری دارد هنوز؟
مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت
در من ،
صدای ” تو ” می گوید
آفتاب آمده
در ” تو ” ،
نیاز من
صبح را آغاز می کند..
نوشین جمشیدی
مطلب مشابه: متن عاشقانه بلند احساسی برای عشق و همسر + جملات و دلنوشته طولانی
چشم هام به نورکم عادت کرده اند
به آن ها دکمه دوختم
در تاریکی لمس ام کن!…
رنگینی رنگین کمان را
در لطافت قطره ای یافتم
که هنگام عبور نور
از قلب عاطفه ،
عرش را
به زمین تواضع ،
نشست
اندر دل من مها دل‌افروز توئی
یاران هستند لیک دلسوز توئی
شادند جهانیان به نوروز و بعید
عید من و نوروز من امروز توئی
هر نور که آید او از نور تو زاید او
می مژده دهد یعنی فردای تو می آید
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه
سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
شعر از فروغ فرخزاد
آنچه در ایام پیری کم شد از نور بصر
باعث افزونی نور بصیرت شد مرا
مطلب مشابه: دلنوشته کوتاه با موضوعات زیبا | متن های احساسی و دلنوشته های خاص
