شعر تابستان و مجموعه اشعار درباره گرما، عشق و آفتاب
در این بخش مجموعه شعر تابستان با زیباترین اشعار درباره فصل گرما، عشق سوزان و آفتاب را ارائه کرده ایم. فصل تابستان برای اکثر افراد بسیار خوشایند است زیرا می توانند به اکثر نقاط کشور سفر کنند. در فصل تابستان می توان طبیعت را به زیباترین شکل ممکن مشاهده کرد. همین موارد باعث ایجاد حس و حالی خوب در این فصل می شوند.
فهرست موضوعات این مطلب

شعر تابستان
آمده فصل تابستان
با خورشید فروزان
تیر و مرداد، شهریور
می آیند با تابستان
تابستان گرمِ گرم است
آفتابش داغ و سوزان
اما من دوستش دارم
چون تعطیل است دبستان
**
اکنون که تابستان در گذر است
زیر چنار روبروی خانه ات
سایه
چگونه تنک می شود
و انتظار
چگونه رنگ می بازد؟
**
می خواهم نفس سنگین
اطلسی ها را پرواز گیرم
در باغچه های تابستان
خیس و گرم
به نخستین ساعت عصر
نفس اطلسی ها را
پرواز گیرم
**
آه خدایا، خدایا آه
چرا من باز مانده ام، باز از راه
تابستان است و چنین سردم؟
آخر آسان نبود من دردم
اشعار دو بیتی تابستان
آن ماه که گفتی ملک رحمان است
این بار اگرش نگه کنی شیطان استرویی که چو آتش به زمستان خوش بود
امروز چو پوستین به تابستان است
مطلب مشابه: اس ام اس تابستانی + مجموعه پیامک های طنز و عاشقانه مخصوص فصل تابستان
در زمانی که وفا
قصه ی برف به تابستان است
و صداقت گل نایابی ست
به چه کس باید گفت….
با تو انسانم و خوشبخت ترین

زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص
با تابستان بچرخ
در پاییزش عاشقانه قدم بزن
با زمستانش بنشین وچایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش…
زندگی را باید زندگی کرد، آنطور که دلت می گوید.
مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری!
**
من هنوز می توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداریاز قلب بیمارم می خواهم
تا آمدن تو بتپد
شعر گرما و تابستان
زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
جز نوازش شیوهای دیگر نمیداند نسیم
دکمهی پیراهنش را غنچه خود وا میکند.
**
تابستان مى رود که تمام شود
و تو می روى
که تمام شود همه چیز…
نگران پاییزم و شبهاى بلندش!
و یاد تو
که از شبهاى من نمى رود.
مطلب مشابه: عکس پروفایل تابستان برای بکگراند | متن تابستان داغ و جملات کوتاه در مئرد فصل گرما
تو این گرما بیا دیوونه گردیم
تو حوض آب یخ وارونه گردیم
که این گرمای سوزان کشت ما را
برای هم بیا هندونه گردیم !
**
حسرتِ داغِ ظهر تابستان
دختـرِ گـرمسیـری ِ آبـانتو به من فکر می کنی، شاید!
من تو را فکر می کنم ، هرآنشعر از محمدحسین ناطقی
**
در جانمان سرمای غول آساست.. تابستان
یک برف سنگین پیش روی ماست.. تابستان
در روحمان کافور را تزریق میکردند
با فصل هایی که پر از سرماست.. تابستانتو تازه از راه آمدی..خوش آمدی .. اما
فصل زمستان هم هنوز اینجاست.. تابستان
بر نعش های یخ زده،سرمازده،بی روح
گرمای بیش از حد تو بیجاست..تابستانخیلی هوا گرمست.. اما دست های ما
در دست های خالی از گرماست.. تابستان
ما اشک های یخ زده در بغضمان هستیم
افزایش قندیل ها، غوغاست.. تابستاناینجا نه تنها تو..تمام خوبی این سال
از این بهارش لااقل پیداست.. تابستان
جز فصل هایی که برای ما نمی گردند،
شکل تمام فصل ها زیباست.. تابستاندیروزها را با کمی خورشید سر کردیم
این روز ها، تاریکی فرداست.. تابستان
شاید فقط من شهر را تاریک میبینم
یا چشم من عمریست نابیناست.. تابستانفرقی ندارد، در دل هر فصل می میری
وقتی فقط عمرت به این دنیاست..تابستان
اما..غروب تو..امان از این غروب تو
عصر تو درد آدم تنهاست.. تابستانعصر تو سنگین است..مثل دردهای من
این بیت، درد یک دل شیداست.. تابستان
در عصرهایت مملو از جان کندنم اما
جان کندم یک درد روح افزاست.. تابستانما کودکی هامان درون کوچه ات گم شد
حال تو باب میل کودک هاست.. تابستان
حالا فقط در چشم ما یک کودک تنها
درکوچه، گرم آب بازی هاست.. تابستانشعر از فاطیما ایلیایی
مطلب مشابه: متن و جملات عاشقانه داغ روزهای تابستان + تصاویر نوشته دار رمانتیک پ
تابستـونم تابستـون
میوه ی من، تو بستـون
زیاده میـوه هایـم
هرچی می خوای، تو بستـون
–
تو گرمای تابستـون
یالا برو، تو بستـون
شکـر خُـدا نشستیـم
تو تابستـون، تو بستـون
–
نمونه ی میـوه هام
بخور خُنک، تو بستـون
هـواش ببیـن چه عالیست!
فقط؛ انـرژی بستـونشعر از «سلیمان بوکانی حیق
شعر عاشقانه تابستانی
در شبی ، سرشار اندوه نگاه او
آنچه در اندیشه ام رویید :
خط بی پایان گیسویش .
طرح تابستان بی اندوه بازویش .
**
چه خوب بود
تابستانهای کودکی
وقتی
کرم های ابریشم را
به مهمانی برگ های توت می بردیم
و در
ولنگاری روزهای بلندش
هر روز کمی قد می کشیدیم
یادش به خیر
پاهای خاکی و پاشویه های حوض
یادش به خیر
حرفهای همسایه و آفتاب و فراقت
مطلب مشابه: متن تابستان + عکس نوشته تابستانی عاشقانه و جمله های کوتاه در مورد فصل گرما
زمستان گرمت
می کند
بهار منظرت را می آراید
و تابستان که فرارسد
سایه می اندازد تا دراز بکشی
و زنبوران خورشیدی را نظاره کنی
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردندبه دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آورند
میآیم، میآیم، میآیمو آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانهٔ پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد“فروغ فزخزاد”