مجله تاپ‌ناز‌

متن احساسی در مورد رنگ چشم | کپشن چشم رنگی زیبا

چشم یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین عضو های انسان است و توصیف های زیادی در مورد چشم در شعر و ادب فارسی زبان ها شده است. در این بخش از تاپ ناز گزیده ای از شعرها، متن ها و جملات فوق العاده زیبا و خواندنی در مورد چشم رنگی را برای افراد با چشم های آبی، سبز، عسلی و … قرار داده ایم که می توانید از آن ها برای کپشن استفاده کنید. پس با ما همراه باشید.

چشم رنگی 1

جملات و متن احساسی در مورد رنگ چشم

دو چشم داشت
دو سبز آبی بلاتکلیف
که بر دوراهی دریا ـ چمن
مردد بود

هنوز خیره شدن

در چشمان تو

شبیه لذت بردن

ازشمردن ستاره

در یک شب صحرای یست

آسمان روی زمین بود و نمی‌دانستم
آبی چشم شما سر به هوا کرد مرا*من کزین فاصله غارت شده‌ی چشم تو ام.
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم*چشمان تو غنائم جنگی ست بی گمان
با من کمی بجنگ که این هم غنیمت است

تو در چشمانت یک چیزهایی داری
دوتا چشم قهوه برای فنجان ام
دوتا کبریت برای سوختنم
دوتا اسب ابلق
برای رمیدنم
دوتا فانوس آبی
برای زورق در طوفانم

چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید
بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید‌
ای چشم همه چشم به چشمت روشن
چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید

به برکت چشمانت قسم

تُ معشوق من نیستی

تُ امتداد منی در تنی دیگر.

چشم‌های تو
وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمی‌شد
زیبایی بیشتری
به کوه
به دریا
به جنگل
می‌رسید

مطلب مشابه: شعر عاشقانه چشم + مجموعه اشعار زیبا و رمانتیک در مورد چشم زیبا

چشم رنگی 3

زندگی شاید
آن لحظه مسدودی‌ست
که نگاه من
در نی نی چشمان تو
خود را ویران می‌سازد
و در این حسی‌ست
که من آن را با ادراک ماه
و با دریافت ظلمت
خواهم آمیخت

چشم سبز داشتن

لیاقت هر کسی نیست.

خدا وقتی در چشمان تو سبزی را آفرید،

خواست که بگوید تو همیشه

موجب نشاط ما خواهی بود.

کپشن چشم رنگی زیبا

از وقتی که
آبیِ چشمانت را دیده‌ام
شناگرِ ماهری شده‌ام
از بس که
غرقِ چشم‌هایت شدم

چشم‌هایت دو گوی جادو
دست بر آنها بگذار
بردار
تا آینده را ببینم:
در عمیق‌ترین قهوه‌ای چشمانت
مردی به من لبخند می‌زند
که از من جوانتر است
حتی با موهای سپیدش

چشم های سبز تو مرا وا می دارد

که ساعت ها به تماشای آن ها بنشینم

بی آنکه خسته شوم

و ساعت ها محو آنها شوم

بی آنکه پلک بزنم.

چشم رنگی 5

به دو چشم من ز چشمش چه پیام‌هاست هر دم
که دو چشم از پیامش خوش و پرخمار بادا

مولانا

تو آمدی و عمیق ترین نگاه را

از میان چشمان دریایی ات

بر ساحل قلبم نشاندی

و زیباترین خاطرات را زنده کردی.

تو آمدی و گرمی حضوری خورشید وار را

بر طلوع آرزوهایم حک کردی

زیباتر از چشمان تو
چشمان من بود
وقتی که
تصویرت
بر آن ها نقش می‌بست

زیبایی چشمانِ تو حاشاشُدنی نیست

این چشمه ی راز است که معناشدنی نیست

آیینه که آیینِ زلالی ست مرامش

در معرض ِ چشمانِ تو پیداشدنی نیست

مطلب مشابه: شعر موی زیبا؛ اشعار عاشقانه موی بلند زیبای یار و عشق

زیبا
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشای‌ام
تا رود آفتاب بشوید
دلتنگی مرا
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعر‌های چشم تو هستم..

دو چشمش بسان دو نرگس بباغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ

فردوسی

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت

مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد

شعر چشم رنگی

در سیاهی چشم‌هایت
فرورفته‌ام
و دیگر نمی‌دانم
جاده به کجا می‌پیچد
فقط می‌دانم
که رودی مثل عشق
در دلم جاری شده است

چشم رنگی 6

می دونی چرا خدا ،
تنه درخت رو قهوه ای و برگ های اون رو سبز آفرید؟
تا بهت بگه تو با خال های قهوه ای رنگِ صورتت و چشمِ سبزِ گیرات ، دلیل نفس کشیدن خیلی هایی:)??

غزاله ذاکری …

حسودم،

به چشم‌هایت

وقتی تو را در آینه می‌بینند

زیباتر از چشمان تو
چشمان من بود

وقتی که
تصویرت
بر آنها نقش می‌بست

و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری‌ست
آنک چشمانی که خمیرمایه‌ی مهر است
وینک مهر تو:
نبرد افزاری
تا با تقدیر خویش پنجه درپنجه کنم
میان آفتاب‌های همیشه
زیبایی تو
لنگری‌ست
نگاهت و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست

هر کسی شعر به چشمان تو تقدیم کند
مثل این است که رقاصه به باکو ببرد…

باز هم خیره به عکست شده ام تا شاید
این سری چشم تو را چشم من از رو ببرد

 چشم های سیاه سگ دار”ش شده آتش بیار معرکه ات
و تو راضی به سوختن شده ای چون که دار و ندار یک نفری

صبح را دوست دارم

که چشم‌های روشنِ تُ را

به دلم تعارف می‌کند

من، صبح، و

دمنوشی تازه از عشق..

مطلب مشابه: شعر نو عاشقانه + مجموعه شعر نو و اشعار زیبای رمانتیک و عاشقانه از شاعران مختلف

چشم رنگی 2

عسلی چشم تو، چون دریا یست

جایگاه من دلداده

همان، آنجایست

موج امواج قشنگت خورد بر ساحل

بر ساحل مژگان لبریز از اشک

تو پریوار

مواظب به آن جایم باش

نکند ساحل مژگان تو هم تر گردد

نکند خنده ز آن چشم و

لبت محو شود

که شود چشمه ی جانم جوشان

وَ شود اشک،

بریزد باران

عسلی چشم تو، یک دنیا یست

با نگاهت دل شیدای مرا

ما وا یست

رنگ عشق است به آن موج نگاه

به نگا ه خمار آلودت

به نگاهی که هزاران راز است

به نگاهی که مرا پرواز است

تو عزیزی، تو نقش بسته ای

بر دل و جان

تو وجود من و من تشنه

به آن چشمه ی نور

چشمه ی عشق،

چشمه ی پر غوغا یست

عسلی چشم تو، چون دریایست

جایگاه من دلداده

همان، آنجا یست

و به آن قلب رئوفت که وه زیبا یست.

جملات چشم رنگی

آبی رنگ چشم‌های توست
و آن زمان که لبخند می‌زنی
زلال ظریف آن
تابش لرزان صبح را
به خاطرم می‌آورد
آن هنگام که خورشید به دریا می‌افتد
آبی رنگ چشم‌های توست
و آن زمان که گریه می‌کنی
اشک‌های تابان‌ات
هم‌چون جواهراتی زیبا
خودنمایی می‌کنند
وقتی بی‌اختیار می‌خزند
مثل قطرات شبنم به‌روی بنفشه‌ها
آبی رنگ چشم‌های توست
و آن زمان که به تماشای‌شان می‌نشینم
افکار، چون پرتو‌های نور منعکس می‌شوند
گویی که در ژرفای شب
ستارگان گمشده‌ی آبی می‌درخشند

چشمان آبــــی تو…

دریای اختصاصی مــــن استـــــــــ…

نمی شود غرق نشد…

هربار که میبینمتــــــــ…!!! …

از غم که چشم های تو لبریز می شود
انگار فصل ها همه پاییز می شود
تلفیق چشم شیر و غزال است چشم تو
چون با غرور و عشق گلاویز می شود

شب

چشمان توست

سیاه، وسیع

دوست داشتنی

چشم رنگی 4

ای چشم تو دلفریب و جادو

در چشم تو خیره چشم آهو

در چشم منی و غایب از چشم

زآن چشم همی‌کنم به هر سو

صد چشمه ز چشم من گشاید

چون چشم برافکنم بر آن رو

چشمم بستی به زلف دلبند

هوشم بردی به چشم جادو

هر شب چو چراغ چشم دارم

تا چشم من و چراغ من کو

این چشم و دهان و گردن و گوش

چشمت مرساد و دست و بازو

مه گر چه به چشم خلق زیباست

تو خوبتری به چشم و ابرو

با این همه چشم زنگی شب

چشم سیه تو راست هندو

سعدی به دو چشم تو که دارد

چشمی و هزار دانه لولو

سعدی

همه از زیبایی چشم های رنگی می گویند
و دل به زیبایی فریبنده ی آن می بندند
من اما جای گم شدن در سبزی جنگل
و غرق آبیِ دریای خیالی این چشم ها شدن
مدت هاست که بی خواب قهوه ی ناب چشمان کسی شدم
که میشود هزاران شعر برایش گفت
هزار تصویر از چشمانش کشید
فقط کافیست دل ببازی به آن
آن وقت است که تا ابد
میشود کنارش به تماشای دریا بنشینی و به موسیقی صدایش گوش کنی و از قهوه ی چشمانش بنوشی
و چه اعتیاد ترک ناشدنی ست این قهوه ی کم یاب چشمان دلبر ..

چشمانت کارناوال آتش بازیست !

یک روز در هر سال برای تماشایش می روم

و باقی روزهایم را وقف خاموش کردن

آتشی می کنم که زیر پوستم شعله می کشد

چشم ابیه زیبایم…..

من از تمام دنیا از تمام ثروتش

از تمام خوشیهایش

فقط ان ”’دایره ابیه چشمان تو ””را میخواهم

زل زده بهم

با لبخند نگام میکنه،

آروم میگه:

میدونی

تو یه جور خاصی زیبایی…

میخندم و میگم:

همه ی آدمها یه جور خاصی زیبان،

بستگی داره که کی نگاهشون میکنه!

چشم زیبای تو آهوی فـــــــــــــــــراوان دارد
هرکه عاشق بشود رو به بیـــــــــــــابان دارد
رقص گاهی به غزل های تو در می مــــــاند
بلخ تا قونیه صد شاعر پنهــــــــــــــــان دارد
هرکه با چشم تو درگیــــــــــــر شود می داند
ماه با چشم توعمـــــری است که جریان دارد
حاضرم جای تو هــــــر روز به دارم بکشند
عشق صد پنجــــــــــره انگار به عرفان دارد
ترسم از گرگ بیــــــــــــابان تنت نیست ولی
شیر چشمت هوس خــــــــــوردن انسا …
زیبایی چشمانِ تو حاشاشُدنی نیست
این چشمه ی راز است که معناشدنی نیست
آیینه که آیینِ زلالی ست مرامش
در معرض ِ چشمانِ تو پیداشدنی نیست
از چارطرف ظلمتِ موی تو وزیده است
این یک شبِ محض است که فرداشدنی نیست
پلکی بزن ای ماه که عُشّاق بریدند
این پنجره ی بسته چرا واشدنی نیست؟!
نیلوفرِ این حنجره در خویش تپیده است
این بُغضِ گلوگیر شکوفا شدنی نیست
ای کاش که آن وعده ی دیرینه بیاید
این آرزوی سوخته امّا شدنی نیست
« ما گمشده در گمشده در گمشده هستیم»
این گمشده در گمشده پیداشدنی نیست…!

آسمان
و هر چه آبیِ دیگر
اگر چشمان تو نیست
رنگ هدر رفته است
بر بوم روز‌های حرام شده
چه رنگ‌ها که هدر رفتند
و تو نشدند

چشم آبیِ تو

دریاست ولی

دریایی که خدا خواسته او را

وسط خاک کویر

مطالب مشابه را ببینید!