بیوگرافی عباس کیارستمی (فعالیت سینمایی، زندگی شخصی، سرطان و مرگ)

هنگامی که سخن از سینما و گستره بیکران هنر به میان میآید، نام عباس کیارستمی، این کارگردان برجسته ایرانی، چون نگینی درخشان در آسمان فرهنگ و هنر میدرخشد. او که با کسب جایزه نخل طلای جشنواره کن، یکی از معتبرترین جوایز سینمایی جهان، به شهرتی جهانی دست یافت، مورد ستایش بزرگانی چون آکیرا کوروساوا و مارتین اسکورسیزی قرار گرفت. اینک در این بخش از پایگاه ادبی و هنری تاپ ناز، بر آنیم تا با نگاهی جامع و عمیق، زندگی و دستاوردهای این هنرمند بزرگ ایرانی را کاوش کنیم و ابعاد گوناگون زندگی شخصی و حرفهای او را به تصویر کشیم.
فهرست موضوعات این مطلب
زادگاه و سالهای آغازین زندگی
عباس کیارستمی در سال 1319 خورشیدی، در قلب پایتخت ایران، تهران، چشم به جهان گشود. ریشه خانوادگیاش به روستای شمیرانات در شمال تهران بازمیگشت، جایی که طبیعت سرسبز و کوههای البرز، بستری برای پرورش روح حساس او فراهم آوردند. از همان دوران کودکی، کیارستمی به دنیای نقاشی و هنرهای تجسمی دل بست و با شوق و ذوق، قلم و رنگ را در دست گرفت. تا هجدهسالگی، او با جدیت به خلق آثار نقاشی پرداخت و استعدادش چنان درخشید که در یک رقابت محلی، جایزهای ارزشمند را از آن خود کرد. این موفقیت، دریچهای به سوی آیندهای روشن گشود و او را به سوی تحصیل در دانشگاه تهران هدایت کرد، جایی که گامهای اولیهاش در مسیر هنر و خلاقیت شکل گرفت.
مشاغل اولیه و ورود به دنیای حرفهای

در سالهای جوانی و در حین تحصیل، کیارستمی برای تأمین هزینههای زندگی به دنبال شغلی مناسب بود. او ابتدا به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی مشغول به کار شد، شغلی که شاید در نگاه اول با روحیه هنری او همخوانی نداشت، اما نشان از اراده او برای استقلال مالی داشت. پس از مدتی، پای او به آتلیهای عکاسی باز شد و در آنجا مهارتهای خود را در ثبت تصاویر صیقل داد. این تجربه، او را به سوی استودیوهای فیلمسازی کشاند، جایی که به عنوان تدوینگر تیتراژ فیلمها فعالیت کرد. از جمله کارهای برجسته او در این دوره، طراحی پوستر و ساخت عنوانبندی فیلمهای ماندگار «قیصر» و «رضا موتوری» به کارگردانی مسعود کیمیایی بود که نشان از خلاقیت و دید هنری او داشت.
در ادامه، به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت بخش سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت، کیارستمی به این نهاد پیوست. در سال 1349، او اولین فیلم کوتاه خود با عنوان «نان و کوچه» را ساخت، اثری که نقطه عطفی در مسیر حرفهای او به شمار میرفت و نویدبخش ظهور هنرمندی خلاق در سینمای ایران بود.
«زنگ تفریح» و گامهای نخست در فیلمسازی حرفهای
در سال 1351، کیارستمی با ساخت فیلم کوتاه یازده دقیقهای «زنگ تفریح»، به طور رسمی وارد عرصه فیلمسازی حرفهای شد. این اثر، برخلاف فیلم نخستش، با استقبال چندانی از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو نشد و برخی آن را مورد انتقاد قرار دادند. با این حال، کیارستمی با اطمینان به دیدگاه خود، این فیلم را گامی نو در مسیر سینمای نوگرا میدانست. او اذعان داشت که داستان فیلم کاستیهایی دارد، اما بر این باور بود که «زنگ تفریح» راهی تازه در سینمای ایران گشوده است. این اثر، به نوعی سنگ بنای سبکی شد که بعدها به «سینمای کیارستمی» شهرت یافت، سبکی که با سادگی، عمق و نگاه شاعرانهاش، مخاطبان را مسحور میکرد.
مطلب مشابه: بیوگرافی داریوش مهرجویی / از درخشش در سینما تا قتل وحشتناک وی
«خانه دوست کجاست؟» و شهرت جهانی

کیارستمی پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران، آثار کوتاه و بلند متعددی خلق کرد که اگرچه از نظر تجاری چندان پررونق نبودند، اما جایگاه او را به عنوان کارگردانی صاحبسبک تثبیت کردند. با این حال، نقطه اوج شهرت او در عرصه بینالمللی با ساخت فیلم «خانه دوست کجاست؟» در سال 1366 رقم خورد. این فیلم، که از شعری به همین نام از سهراب سپهری الهام گرفته شده بود، کیارستمی را به چهرهای جهانی تبدیل کرد.
داستان فیلم درباره پسربچهای دانشآموز است که به اشتباه دفتر همکلاسیاش را برمیدارد و برای بازگرداندن آن، سفری پرماجرا را آغاز میکند. او که در روستایی نزدیک زندگی میکند، به بهانه خرید نان از خانه خارج میشود و تا غروب آفتاب در جستوجوی خانه دوستش سرگردان میماند. با وجود ناکامی در یافتن خانه، پسرک تصمیم میگیرد تکالیف دوستش را انجام دهد تا او از اخراج شدن نجات یابد. این فیلم، با روایتی ساده اما عمیق، قلب مخاطبان را تسخیر کرد و در فهرست 50 فیلم برتر بنیاد فیلم بریتانیا برای کودکان زیر 14 سال جای گرفت. همچنین، جایزه پلنگ برنزی جشنواره فیلم لوکارنو در سال 1989 به این اثر تعلق گرفت.
«طعم گیلاس» و فتح نخل طلا

سالها تلاش و خلاقیت کیارستمی در سال 1376 با ساخت فیلم «طعم گیلاس» به بار نشست. این اثر مینیمالیستی، که داستان مردی را روایت میکند که در حومه تهران به دنبال کسی است تا در ازای مبلغی، خواستهای غیرمعمول را برایش انجام دهد، شاهکاری بیبدیل در سینمای جهان به شمار میرود. «طعم گیلاس» در جشنواره کن 1997 جایزه نخل طلا را از آن خود کرد و نام کیارستمی را به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما تثبیت نمود. او در توصیف این فیلم گفت که کارگردانان، مانند روانشناسان، دردهای جامعه را میبینند و آنها را به تصویر میکشند، اما درمان این دردها را به عهده جامعه میگذارند.
«کپی برابر اصل» و تجربهای اروپایی

موفقیتهای پیدرپی کیارستمی، او را به سوی ساخت فیلمهایی در خارج از ایران سوق داد. فیلم «کپی برابر اصل» در سال 2010، که در اروپا ساخته شد، نمونهای از این تلاش بود. این اثر، با بازی ژولیت بینوش، در جشنواره کن همان سال به نمایش درآمد و واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. بینوش برای بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و کیارستمی نیز نامزد نخل طلا شد. رسانههایی چون آسوشیتدپرس این فیلم را به عنوان یکی از آثار برجسته دهه معرفی کردند و آن را آغازگری جسورانه برای سینمای معاصر دانستند.
«کلوزآپ» و سینمای مستندگونه

فیلم «کلوزآپ» یکی از معروفترین آثار کیارستمی است که ترکیبی از سینمای مستند و داستانی را به نمایش میگذارد. این فیلم، که بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده، ماجرای حسین سبزیان را روایت میکند که به دلیل شباهتش به محسن مخملباف، خود را به جای او معرفی میکند و به خانه خانوادهای راه مییابد. این اثر، با سبک واقعگرایانه و روایت پیچیدهاش، توجه منتقدان غربی را جلب کرد و به یکی از ماندگارترین آثار کیارستمی تبدیل شد.
«زیر درختان زیتون» و شاهکاری دیگر

فیلم «زیر درختان زیتون» نیز از دیگر آثار برجسته کیارستمی است که در جشنواره کن مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم، که در روستای کوکر روایت میشود، داستان عشق و تلاش پسری به نام حسین را برای ازدواج با دختری به نام طاهره به تصویر میکشد. این اثر، با لحن شاعرانه و روایت عمیقش، در فهرست برترین فیلمهای تاریخ کن و همچنین فهرست 100 فیلم برتر نشریه ایوژوارت فرانسه جای گرفت.
سبک منحصربهفرد کیارستمی
سبک فیلمسازی کیارستمی، که در کتاب «کیارستمی، سینمای شعر و تجدد» مورد تحلیل قرار گرفته، ترکیبی از سادگی، دقت بصری و عمق شاعرانه است. او با کادربندیهای دقیق، استفاده از نماهای دور و پلانهای طولانی، جهانی خلق کرد که هم ساده و هم پیچیده بود. پیشینه نقاشی او در شکلگیری این زیباییشناسی نقش بسزایی داشت و آثارش را به تابلوهایی زنده بدل کرد که هر فریم آن، داستانی ناگفته را در خود نهان داشت.
کارگاههای آموزشی و انتقال تجربه
در سالهای پایانی عمر، کیارستمی کارگاههای آموزشی متعددی در ایران و کشورهای دیگر برگزار کرد. او با اشتیاقی وصفناپذیر، دانش و تجربه خود را با هنرجویان به اشتراک گذاشت و معتقد بود که آموزش به جوانان، به همان اندازه که برای آنها مفید است، برای او نیز آموختنی است. این کارگاهها، میراثی ارزشمند از او به جای گذاشت که همچنان الهامبخش نسلهای جدید است.
زندگی شخصی و خانواده

کیارستمی در سال 1357 با پروین امیرقلی ازدواج کرد، اما این پیوند سرانجام به جدایی انجامید. از این ازدواج، دو پسر به نامهای احمد و بهمن به دنیا آمدند. بهمن کیارستمی، که راه پدر را در پیش گرفت، از جوانی به فیلمسازی روی آورد و آثار متعددی را خلق کرد.
بیماری و درگذشت

در سال 1395، خبر ابتلای کیارستمی به سرطان گوارش، قلب دوستدارانش را به درد آورد. او چندین عمل جراحی را پشت سر گذاشت، اما سرانجام برای ادامه درمان به فرانسه منتقل شد. متأسفانه، لخته شدن خون و سکته مغزی، زندگی این هنرمند بزرگ را در پاریس پایان داد. مرگ او موجی از اندوه را در میان هنرمندان، سیاستمداران و رسانههای جهان به راه انداخت و نشریات معتبر جهانی، از گاردین تا نیویورک تایمز، با انتشار مقالاتی به ستایش از میراث او پرداختند.
دانستنی های جذاب درباره عباس کیارستمی
عباس کیارستمی، یکی از برجستهترین کارگردانان تاریخ سینمای جهان، نهتنها به خاطر فیلمهایش بلکه به دلیل دیدگاههای منحصربهفرد، زندگی پرفرازونشیب و تأثیر عمیقش بر هنر و فرهنگ، شخصیتی است که دانستنیهای جذابی درباره او وجود دارد. در ادامه، مجموعهای از حقایق و نکات کمتر شنیدهشده درباره این هنرمند بزرگ ایرانی ارائه میشود که جنبههای مختلف زندگی، آثار و میراث او را روشنتر میکند.
1. نقاشی، سرآغاز مسیر هنری
کیارستمی پیش از آنکه به سینما روی آورد، عاشق نقاشی بود. او از کودکی در شمیرانات تهران با قلم و رنگ انس گرفت و تا 18 سالگی به طور جدی نقاشی کرد. در یک مسابقه محلی نقاشی برنده جایزه شد و این موفقیت، او را به تحصیل در رشته نقاشی در دانشگاه تهران سوق داد. تأثیر این پیشینه در فیلمهایش مشهود است؛ کادربندیهای دقیق و شاعرانه او، مانند تابلوهای نقاشی، هر فریم را به اثری هنری بدل میکرد.
2. شغلهای غیرمنتظره پیش از فیلمسازی
کیارستمی در جوانی برای تأمین مخارج زندگی، مشاغل مختلفی را تجربه کرد. او مدتی به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی کار کرد، شغلی که با روحیه هنری او چندان همخوانی نداشت. سپس در یک آتلیه عکاسی مشغول شد و بعدتر به عنوان تدوینگر تیتراژ فیلم در استودیوهای فیلمسازی فعالیت کرد. طراحی پوستر و عنوانبندی فیلمهای «قیصر» و «رضا موتوری» ساخته مسعود کیمیایی از جمله کارهای اولیه او بود که نشاندهنده استعداد بصریاش بود.
3. ورود به سینما از کانون پرورش فکری
کیارستمی در سال 1349 به دعوت فیروز شیروانلو به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست، جایی که بستری برای خلاقیت او فراهم کرد. اولین فیلم کوتاه او، «نان و کوچه»، در همین دوره ساخته شد. این فیلم، با روایت ساده و انسانیاش، نقطه شروعی برای سبک مینیمالیستی و شاعرانهای بود که بعدها به امضای او تبدیل شد.
4. «زنگ تفریح» و انتقادهای اولیه
فیلم کوتاه «زنگ تفریح» (1351) که کیارستمی آن را گام مهمی در فیلمسازی حرفهای خود میدانست، در زمان اکران با انتقادهای تندی از سوی منتقدان مواجه شد. با این حال، او معتقد بود این اثر راه جدیدی در سینمای ایران گشوده است. این استقامت در برابر انتقادها نشاندهنده اعتماد او به دیدگاه هنریاش بود که بعدها با موفقیتهای جهانیاش به اثبات رسید.
5. «خانه دوست کجاست؟» و الهام از سهراب سپهری
فیلم «خانه دوست کجاست؟» (1366) که کیارستمی را به شهرت جهانی رساند، از شعری به همین نام از سهراب سپهری الهام گرفته شده است. این فیلم، با داستان ساده یک پسربچه که در جستوجوی دوستش است، در فهرست 50 فیلم برتر بنیاد فیلم بریتانیا برای کودکان زیر 14 سال قرار گرفت و جایزه پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو (1989) را کسب کرد. این اثر، نمونهای از توانایی کیارستمی در تبدیل داستانهای روزمره به روایتهایی عمیق و جهانی است.
6. نخل طلای کن برای «طعم گیلاس»
کیارستمی در سال 1997 با فیلم «طعم گیلاس» جایزه نخل طلای جشنواره کن را به دست آورد، افتخاری که او را به اولین کارگردان ایرانی برنده این جایزه تبدیل کرد. این فیلم مینیمالیستی، که داستان مردی در جستوجوی کسی برای انجام خواستهای خاص را روایت میکند، نهتنها تحسین جهانی را برانگیخت، بلکه بحثهای فلسفی عمیقی درباره زندگی و مرگ ایجاد کرد. کیارستمی درباره این فیلم گفت که کارگردانان، مانند روانشناسان، دردهای جامعه را نشان میدهند، اما درمان آن را به دیگران واگذار میکنند.
7. «کلوزآپ» و ترکیب واقعیت و داستان
فیلم «کلوزآپ» (1368) یکی از نوآورانهترین آثار کیارستمی است که مرز بین مستند و داستانی را محو میکند. این فیلم، بر اساس داستان واقعی حسین سبزیان، مردی که خود را به جای محسن مخملباف جا زده بود، ساخته شد. «کلوزآپ» در غرب بسیار مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یکی از بهترین نمونههای سینمای واقعگرا شناخته میشود. این اثر، توانایی کیارستمی در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای انسانی را نشان داد.
8. ساخت فیلم در اروپا
کیارستمی در سال 2010 فیلم «کپی برابر اصل» را در ایتالیا ساخت که تجربهای متفاوت در کارنامه او بود. این فیلم، با بازی ژولیت بینوش (برنده جایزه بهترین بازیگر زن کن 2010)، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و توسط آسوشیتدپرس به عنوان یکی از 10 فیلم برتر دهه معرفی شد. این اثر نشان داد که کیارستمی میتواند سبک شاعرانه خود را در بستری غیرایرانی نیز به کار گیرد.
9. تحسین بزرگان سینما
بزرگان سینمای جهان بارها از کیارستمی ستایش کردهاند:
آکیرا کوروساوا گفته بود: «کلمات نمیتوانند احساسم را درباره فیلمهای کیارستمی بیان کنند. وقتی ساتیا جیت رای درگذشت، بسیار ناراحت شدم، اما با دیدن فیلمهای کیارستمی خدا را شکر کردم که جایگزینی برای او پیدا شده است.»
مارتین اسکورسیزی او را «نماینده عالیترین سطح هنر در سینما» خواند.
ژان-لوک گدار اظهار داشت: «سینما با گریفیث آغاز شد و با کیارستمی پایان یافت.»
10. کارگاههای آموزشی و عشق به آموزش
کیارستمی در سالهای پایانی عمرش کارگاههای آموزشی متعددی در ایران، کلمبیا، انگلستان، فرانسه و اسپانیا برگزار کرد. او به فرانسپرس گفته بود که این کارگاهها برایش سعادتی بزرگ هستند و از آموزش به جوانان به اندازه یادگیری از آنها لذت میبرد. این فعالیتها نشاندهنده تعهد او به پرورش نسل جدید فیلمسازان بود.
11. زندگی شخصی و خانواده
کیارستمی در سال 1357 با پروین امیرقلی ازدواج کرد، اما این ازدواج به جدایی انجامید. آنها دو پسر به نامهای احمد و بهمن داشتند. بهمن کیارستمی از 15 سالگی به فیلمسازی روی آورد و مستند «سفری به دیار مسافر» را ساخت. او همچنان به عنوان فیلمساز فعالیت میکند و میراث پدرش را ادامه میدهد.
12. علاقه به عکاسی و شعر
کیارستمی علاوه بر فیلمسازی، عکاس و شاعری توانا بود. مجموعه عکسهای او، که اغلب طبیعت و مناظر ساده را به تصویر میکشیدند، در نمایشگاههای بینالمللی به نمایش درآمدند. همچنین، اشعار او، که با سادگی و عمق شاعرانه همراه بودند، در کتابهایی منتشر شدند و مورد تحسین قرار گرفتند.
13. مرگ و واکنشهای جهانی
کیارستمی در سال 1395 پس از ابتلا به سرطان گوارش و چندین عمل جراحی، برای ادامه درمان به فرانسه رفت، اما به دلیل سکته مغزی در پاریس درگذشت. مرگ او موجی از اندوه در جهان به راه انداخت. رسانههای معتبر مانند نیویورک تایمز، گاردین، بیبیسی و لوموند با انتشار مقالاتی به ستایش از او پرداختند. فرانسوا اولاند، رئیسجمهور وقت فرانسه، و مارتین اسکورسیزی نیز بیانیههایی در تجلیل از او منتشر کردند.
14. فیلمسازی از سر نیاز درونی
کیارستمی در مصاحبهای گفته بود که فیلم ساختن برای او از «بیقراری» و «نیاز درونی» سرچشمه میگیرد. او معتقد بود که لذتهایش را باید با دیگران تقسیم کند و از موقعیتهایی که با زحمت به دست آورده، بهره ببرد. این دیدگاه، نشاندهنده روحیهای بود که هنر را نه فقط برای خود، بلکه برای جامعه میخواست.
15. میراث جهانی
فیلمهای کیارستمی، از «زیر درختان زیتون» تا «طعم گیلاس»، در فهرستهای معتبر جهانی مانند بهترین فیلمهای جشنواره کن و 100 فیلم برتر تاریخ سینما جای دارند. سبک او، که ترکیبی از سادگی، فلسفه و شعر بود، الهامبخش فیلمسازان سراسر جهان شد و سینمای ایران را به سطحی جدید ارتقا داد. عباس کیارستمی نهتنها یک فیلمساز، بلکه یک شاعر، نقاش و فیلسوف بصری بود که با آثارش جهان را به تأمل واداشت. دانستنیهای زندگی او، از تلاشهای اولیهاش در مشاغل ساده تا فتح قلههای سینمای جهان، داستانی از پشتکار، خلاقیت و عشق به هنر را روایت میکند. اگر به دنبال کشف بیشتر درباره این اسطوره هستید، تماشای فیلمهایش و مطالعه آثارش شما را به دنیایی از زیبایی و معنا خواهد برد.
دانستنی های جذاب درباره عباس کیارستمی
عباس کیارستمی، یکی از برجستهترین کارگردانان تاریخ سینمای جهان، نهتنها به خاطر فیلمهایش بلکه به دلیل دیدگاههای منحصربهفرد، زندگی پرفرازونشیب و تأثیر عمیقش بر هنر و فرهنگ، شخصیتی است که دانستنیهای جذابی درباره او وجود دارد. در ادامه، مجموعهای از حقایق و نکات کمتر شنیدهشده درباره این هنرمند بزرگ ایرانی ارائه میشود که جنبههای مختلف زندگی، آثار و میراث او را روشنتر میکند.
1. نقاشی، سرآغاز مسیر هنری
کیارستمی پیش از آنکه به سینما روی آورد، عاشق نقاشی بود. او از کودکی در شمیرانات تهران با قلم و رنگ انس گرفت و تا 18 سالگی به طور جدی نقاشی کرد. در یک مسابقه محلی نقاشی برنده جایزه شد و این موفقیت، او را به تحصیل در رشته نقاشی در دانشگاه تهران سوق داد. تأثیر این پیشینه در فیلمهایش مشهود است؛ کادربندیهای دقیق و شاعرانه او، مانند تابلوهای نقاشی، هر فریم را به اثری هنری بدل میکرد.
2. شغلهای غیرمنتظره پیش از فیلمسازی
کیارستمی در جوانی برای تأمین مخارج زندگی، مشاغل مختلفی را تجربه کرد. او مدتی به عنوان پلیس راهنمایی و رانندگی کار کرد، شغلی که با روحیه هنری او چندان همخوانی نداشت. سپس در یک آتلیه عکاسی مشغول شد و بعدتر به عنوان تدوینگر تیتراژ فیلم در استودیوهای فیلمسازی فعالیت کرد. طراحی پوستر و عنوانبندی فیلمهای «قیصر» و «رضا موتوری» ساخته مسعود کیمیایی از جمله کارهای اولیه او بود که نشاندهنده استعداد بصریاش بود.
3. ورود به سینما از کانون پرورش فکری
کیارستمی در سال 1349 به دعوت فیروز شیروانلو به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست، جایی که بستری برای خلاقیت او فراهم کرد. اولین فیلم کوتاه او، «نان و کوچه»، در همین دوره ساخته شد. این فیلم، با روایت ساده و انسانیاش، نقطه شروعی برای سبک مینیمالیستی و شاعرانهای بود که بعدها به امضای او تبدیل شد.
4. «زنگ تفریح» و انتقادهای اولیه
فیلم کوتاه «زنگ تفریح» (1351) که کیارستمی آن را گام مهمی در فیلمسازی حرفهای خود میدانست، در زمان اکران با انتقادهای تندی از سوی منتقدان مواجه شد. با این حال، او معتقد بود این اثر راه جدیدی در سینمای ایران گشوده است. این استقامت در برابر انتقادها نشاندهنده اعتماد او به دیدگاه هنریاش بود که بعدها با موفقیتهای جهانیاش به اثبات رسید.
5. «خانه دوست کجاست؟» و الهام از سهراب سپهری
فیلم «خانه دوست کجاست؟» (1366) که کیارستمی را به شهرت جهانی رساند، از شعری به همین نام از سهراب سپهری الهام گرفته شده است. این فیلم، با داستان ساده یک پسربچه که در جستوجوی دوستش است، در فهرست 50 فیلم برتر بنیاد فیلم بریتانیا برای کودکان زیر 14 سال قرار گرفت و جایزه پلنگ برنزی جشنواره لوکارنو (1989) را کسب کرد. این اثر، نمونهای از توانایی کیارستمی در تبدیل داستانهای روزمره به روایتهایی عمیق و جهانی است.
6. نخل طلای کن برای «طعم گیلاس»
کیارستمی در سال 1997 با فیلم «طعم گیلاس» جایزه نخل طلای جشنواره کن را به دست آورد، افتخاری که او را به اولین کارگردان ایرانی برنده این جایزه تبدیل کرد. این فیلم مینیمالیستی، که داستان مردی در جستوجوی کسی برای انجام خواستهای خاص را روایت میکند، نهتنها تحسین جهانی را برانگیخت، بلکه بحثهای فلسفی عمیقی درباره زندگی و مرگ ایجاد کرد. کیارستمی درباره این فیلم گفت که کارگردانان، مانند روانشناسان، دردهای جامعه را نشان میدهند، اما درمان آن را به دیگران واگذار میکنند.
7. «کلوزآپ» و ترکیب واقعیت و داستان
فیلم «کلوزآپ» (1368) یکی از نوآورانهترین آثار کیارستمی است که مرز بین مستند و داستانی را محو میکند. این فیلم، بر اساس داستان واقعی حسین سبزیان، مردی که خود را به جای محسن مخملباف جا زده بود، ساخته شد. «کلوزآپ» در غرب بسیار مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یکی از بهترین نمونههای سینمای واقعگرا شناخته میشود. این اثر، توانایی کیارستمی در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای انسانی را نشان داد.
8. ساخت فیلم در اروپا
کیارستمی در سال 2010 فیلم «کپی برابر اصل» را در ایتالیا ساخت که تجربهای متفاوت در کارنامه او بود. این فیلم، با بازی ژولیت بینوش (برنده جایزه بهترین بازیگر زن کن 2010)، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و توسط آسوشیتدپرس به عنوان یکی از 10 فیلم برتر دهه معرفی شد. این اثر نشان داد که کیارستمی میتواند سبک شاعرانه خود را در بستری غیرایرانی نیز به کار گیرد.
9. تحسین بزرگان سینما
بزرگان سینمای جهان بارها از کیارستمی ستایش کردهاند:
آکیرا کوروساوا گفته بود: «کلمات نمیتوانند احساسم را درباره فیلمهای کیارستمی بیان کنند. وقتی ساتیا جیت رای درگذشت، بسیار ناراحت شدم، اما با دیدن فیلمهای کیارستمی خدا را شکر کردم که جایگزینی برای او پیدا شده است.»
مارتین اسکورسیزی او را «نماینده عالیترین سطح هنر در سینما» خواند.
ژان-لوک گدار اظهار داشت: «سینما با گریفیث آغاز شد و با کیارستمی پایان یافت.»
10. کارگاههای آموزشی و عشق به آموزش
کیارستمی در سالهای پایانی عمرش کارگاههای آموزشی متعددی در ایران، کلمبیا، انگلستان، فرانسه و اسپانیا برگزار کرد. او به فرانسپرس گفته بود که این کارگاهها برایش سعادتی بزرگ هستند و از آموزش به جوانان به اندازه یادگیری از آنها لذت میبرد. این فعالیتها نشاندهنده تعهد او به پرورش نسل جدید فیلمسازان بود.
11. زندگی شخصی و خانواده
کیارستمی در سال 1357 با پروین امیرقلی ازدواج کرد، اما این ازدواج به جدایی انجامید. آنها دو پسر به نامهای احمد و بهمن داشتند. بهمن کیارستمی از 15 سالگی به فیلمسازی روی آورد و مستند «سفری به دیار مسافر» را ساخت. او همچنان به عنوان فیلمساز فعالیت میکند و میراث پدرش را ادامه میدهد.
12. علاقه به عکاسی و شعر
کیارستمی علاوه بر فیلمسازی، عکاس و شاعری توانا بود. مجموعه عکسهای او، که اغلب طبیعت و مناظر ساده را به تصویر میکشیدند، در نمایشگاههای بینالمللی به نمایش درآمدند. همچنین، اشعار او، که با سادگی و عمق شاعرانه همراه بودند، در کتابهایی منتشر شدند و مورد تحسین قرار گرفتند.
13. مرگ و واکنشهای جهانی
کیارستمی در سال 1395 پس از ابتلا به سرطان گوارش و چندین عمل جراحی، برای ادامه درمان به فرانسه رفت، اما به دلیل سکته مغزی در پاریس درگذشت. مرگ او موجی از اندوه در جهان به راه انداخت. رسانههای معتبر مانند نیویورک تایمز، گاردین، بیبیسی و لوموند با انتشار مقالاتی به ستایش از او پرداختند. فرانسوا اولاند، رئیسجمهور وقت فرانسه، و مارتین اسکورسیزی نیز بیانیههایی در تجلیل از او منتشر کردند.
14. فیلمسازی از سر نیاز درونی
کیارستمی در مصاحبهای گفته بود که فیلم ساختن برای او از «بیقراری» و «نیاز درونی» سرچشمه میگیرد. او معتقد بود که لذتهایش را باید با دیگران تقسیم کند و از موقعیتهایی که با زحمت به دست آورده، بهره ببرد. این دیدگاه، نشاندهنده روحیهای بود که هنر را نه فقط برای خود، بلکه برای جامعه میخواست.
15. میراث جهانی
فیلمهای کیارستمی، از «زیر درختان زیتون» تا «طعم گیلاس»، در فهرستهای معتبر جهانی مانند بهترین فیلمهای جشنواره کن و 100 فیلم برتر تاریخ سینما جای دارند. سبک او، که ترکیبی از سادگی، فلسفه و شعر بود، الهامبخش فیلمسازان سراسر جهان شد و سینمای ایران را به سطحی جدید ارتقا داد. عباس کیارستمی نهتنها یک فیلمساز، بلکه یک شاعر، نقاش و فیلسوف بصری بود که با آثارش جهان را به تأمل واداشت. دانستنیهای زندگی او، از تلاشهای اولیهاش در مشاغل ساده تا فتح قلههای سینمای جهان، داستانی از پشتکار، خلاقیت و عشق به هنر را روایت میکند. اگر به دنبال کشف بیشتر درباره این اسطوره هستید، تماشای فیلمهایش و مطالعه آثارش شما را به دنیایی از زیبایی و معنا خواهد برد.
مطلب مشابه: بیوگرافی عباس معروفی / از آغاز تا زندان، تبعید و خلق شاهکارهای ادبی
تاثیر و اهمیت عباس کیارستمی

عباس کیارستمی، یکی از برجستهترین چهرههای سینمای جهان، نهتنها در ایران بلکه در عرصه بینالمللی تأثیری عمیق و ماندگار بر هنر سینما و فرهنگ جهانی بر جای گذاشت. اهمیت او بهعنوان یک فیلمساز، شاعر بصری، و متفکری خلاق، در نوآوریهای سبکی، دیدگاههای فلسفی، و تواناییاش در جهانی کردن سینمای ایران نهفته است. در ادامه، تأثیر و اهمیت کیارستمی را از جنبههای مختلف بررسی میکنیم.
1. جهانی کردن سینمای ایران
کیارستمی نقش کلیدی در معرفی سینمای ایران به مخاطبان جهانی ایفا کرد. پیش از او، سینمای ایران عمدتاً در داخل کشور شناخته شده بود و کمتر در جشنوارههای بینالمللی مورد توجه قرار میگرفت. فیلمهایی مانند «خانه دوست کجاست؟» (1366)، «طعم گیلاس» (1376)، و «کلوزآپ» (1368) با موفقیت در جشنوارههای معتبری چون کن، لوکارنو، و ونیز، توجه جهانیان را به ظرفیتهای سینمای ایران جلب کردند. کسب نخل طلای کن برای «طعم گیلاس» در سال 1997، نقطه عطفی تاریخی بود که ایران را بهعنوان یک قدرت سینمایی در جهان مطرح کرد. این دستاوردها راه را برای فیلمسازان ایرانی دیگر، مانند اصغر فرهادی و جعفر پناهی، هموار کرد.
2. نوآوری در سبک فیلمسازی
کیارستمی با خلق سبکی منحصربهفرد، که ترکیبی از مینیمالیسم، واقعگرایی، و شاعرانگی بود، سینمای مدرن را بازتعریف کرد. او از داستانهای ساده و روزمره، مانند جستوجوی یک پسربچه برای دوستش در «خانه دوست کجاست؟» یا سفر مردی در «طعم گیلاس»، روایتهایی عمیق و فلسفی استخراج کرد. ویژگیهای کلیدی سبک او عبارتاند از:
کادربندیهای شاعرانه: تحت تأثیر پیشینه نقاشیاش، هر فریم از فیلمهای او مانند یک تابلوی هنری بود.
پلانهای طولانی و نماهای دور: این تکنیک به مخاطب فرصت تأمل و غرق شدن در داستان را میداد.
ترکیب مستند و داستانی: در آثاری مانند «کلوزآپ»، او مرز بین واقعیت و تخیل را محو کرد و سبکی نوآورانه خلق نمود.
دیالوگهای کم و تأکید بر تصویر: کیارستمی به جای تکیه بر دیالوگ، از تصاویر و سکوت برای انتقال معنا استفاده کرد.
این نوآوریها الهامبخش فیلمسازان سراسر جهان، از جمله کارگردانانی در سینمای اروپا و آسیا، شد و او را به یکی از پیشگامان سینمای مدرن تبدیل کرد.
3. تأثیر فلسفی و انسانی
فیلمهای کیارستمی بیش از آنکه صرفاً سرگرمکننده باشند، دعوتی به تأمل درباره زندگی، مرگ، هویت، و روابط انسانی بودند. او با سادگی ظاهری آثارش، پرسشهای عمیق فلسفی را مطرح میکرد:
در «طعم گیلاس»، موضوع مرگ و معنای زندگی از منظری انسانی و بدون قضاوت بررسی میشود.
در «کلوزآپ»، او به پیچیدگیهای هویت، حقیقت، و رویاهای انسانی میپردازد.
در «زیر درختان زیتون» (1373)، عشق، فقدان، و تأثیرات اجتماعی و طبیعی بر زندگی روستایی به تصویر کشیده میشود.
کیارستمی خود گفته بود که کارگردانان مانند روانشناسان، دردهای جامعه را نشان میدهند اما درمان آنها را به دیگران واگذار میکنند. این دیدگاه، فیلمهای او را به آینهای برای بازتاب مسائل جهانی تبدیل کرد که فراتر از مرزهای فرهنگی و جغرافیایی با مخاطبان ارتباط برقرار میکرد.
4. تأثیر بر سینمای جهان
کیارستمی نهتنها در ایران، بلکه در سینمای جهان نیز تأثیری عمیق گذاشت. بزرگان سینما بارها از او ستایش کردند:
آکیرا کوروساوا او را جایگزینی برای ساتیا جیت رای دانست و فیلمهایش را «خارقالعاده» خواند.
مارتین اسکورسیزی او را «نماینده عالیترین سطح هنر در سینما» توصیف کرد.
ژان-لوک گدار اظهار داشت: «سینما با گریفیث آغاز شد و با کیارستمی پایان یافت.»
فیلمهای او در فهرستهای معتبر جهانی، مانند بهترین فیلمهای جشنواره کن یا 100 فیلم برتر تاریخ سینما، جای دارند. همچنین، سبک او بر فیلمسازانی در اروپا، آسیا، و آمریکا تأثیر گذاشت و بهویژه در سینمای مستقل و هنری، بهعنوان الگویی برای مینیمالیسم و روایت غیرخطی شناخته شد.
سخن پایانی
با افتخار همراه شما بودیم تا در این نوشتار، سفری به زندگی و آثار عباس کیارستمی داشته باشیم. امیدواریم این کاوش در زندگی این اسطوره سینما، شما را به دنیای شگفتانگیز هنر او نزدیکتر کرده باشد و لحظاتی از لذت و تأمل را برایتان به ارمغان آورده باشد.