شعر در وصف شهادت حضرت فاطمه + متن سوزناک شهادت حضرت زهرا
اشعار سوزناک و غمگین در وصف شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
در این بخش متن و جملات سوزناک و اشعار غمگین در وصف حضرت فاطمه زهرا و شهادت آن حضرت را آماده کرده ایم.
ای وای مادرم، دوباره دست به بازویت گرفتی و مرا پریشان کردی، ای وای مادرم، دوباره پهلویت درد گرفت و مرا در هول و ولا انداختی. بمیرم برای تو مادر خوبم. ای وای مادرم، حال تو به اضطرار و ناله رسیده است و من ضجه می زنم، ای وای مادرم، حیدر کرار پس از تو در این شهر غریب تر از پیش می شود و من بر مظلومیت علی گریانم، کاش فدایتان می شدم با این جگر خون شده ام.
**
ای وای مادرم، دوباره دست به بازویت گرفتی و مرا پریشان کردی، ای وای مادرم، دوباره پهلویت درد گرفت و مرا در هول و ولا انداختی. بمیرم برای تو مادر خوبم. ای وای مادرم، حال تو به اضطرار و ناله رسیده است و من ضجه می زنم، ای وای مادرم، حیدر کرار پس از تو در این شهر غریب تر از پیش می شود و من بر مظلومیت علی گریانم، کاش فدایتان می شدم با این جگر خون شده ام.
**
یا زهرا ببین آنهایی که برای تو عزاداری می کنند و حاضرند برای تو جان شان را بر کف دست بگذارند، آنها که از مصیبت تو اشک از چشمانشان جاری است؛ همه و همه به تو و یک نیم نگاه تو محتاج هستند. آنها را در شب شهادتت دست خالی برنگردان.
**
تو فرد ترین وحیــدۀ تاریخی
مستوره ترین ندیــدۀ تاریخی
از تربـت پنهان تـو معلــوم شده
مظلومه ترین شهیدۀ تاریخی
السلام علیک یا فاطمه الزهرا

بس که در زمین، غربت خود را با آسمان تقسیم کرد فاطمه، نامش، نامی شد که تکرارش، آسمان را به گریه انداخت؛ آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت؛ تو به حرمت نامت مارا ببخش.
گرچه زمین تاب کشیدن این همه عظمت را نداشت، وجود آسمانی ات ای بانو! چه جای زمینیان را تنگ کرده بود که این وسعت عُظمی را با سیلی، سپاس گفتند. آه ای بانو! زمین حرمت نامت را نگه نداشت؛ تو به حرمت نامت مارا ببخش.
از همان روز که ای بانو! سفر کردی، به دنبال غروب غمگین نبودنت، اشک در پلک به خون خفته اسلام خشکید و غمت هیزم دل ها شد.
ایام فاطمیه تسلیت باد
**
متن غمگین شهادت حضرت فاطمه زهرا
فاطمیه آمده است، یکی به من بگوید مونس، غمخوار و همدم شیعیان کجاست؟ تا کی انتظار بکشیم تا گل نرگس برگردد و بر داغ دل ما مرهم گذارد؟ یا بن الحسن در عزای مادرت برگرد. مردم سراغ صاحب عزا را می گیرند.
**
پس از مصیبت در، در بدر شدم، مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشته اند:چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
مطلب مشابه: جملات ویژه شهادت حضرت فاطمه (س) + عکس نوشته تسلیت

هر قلبی که دوستدار زهرا (س) و آشفته و بی قرار برای بانو است؛ گویا گنجینه هفت آسمان ها را در سینه دارد. نه مگر عالم امکان همه هستی و حیاتش را وامدار زهراست؟ مگر نه اینکه خلقت ما از صدقه سر زهرای مرضیه (س) بوده است؟
**
حضرت فاطمه (س) را نمی توان با شعر یا نوشته توصیف کرد. فاطمه را باید حس کرد. دلت، رفتارت و گفتارت که مورد پسند فاطمه شد؛ قبر مخفی بانوی دو عالم آشکار می شود. دلتان که مملو از محبت فاطمه شد، قبر او را در دل مصفای خود می یابید.
**
یا علی (ع) شما با باز کردنِ دروازه ی بزرگی واردِ قلعه خیبر شدید؛ اما فاطمه (س) با بسته شدنِ دری کوچک و چوبی و شکسته شدن ِ پهلوی نازنینشان وارد ِ قلب های تمام ِ مومنین شدند. و چقدر دوست دارم شما را… علی (ع) و فاطمه (س) را از پدر و مادرم بیشتر دوست دارم…
**
در تاریخ ملت های مسلمان و توده های محروم در امت اسلامی، فاطمه منبع الهام آزادی و حق خواهی و عدالت طلبی و مبارزه با ستم و قساوت و تبعیض بوده است./ علی شریعتی
**
مطلب مشابه: عکس پروفایل ایام فاطمیه + جملات تسلیت شهادت حضرت فاطمه (س

« جای خالی یاس »
فاطمه جان، سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخهات را شکسته بودند.
امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است.
… علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد.
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت و تعزیت باد
**
اشعار تسلیت حضرت فاطمه زهرا
این روزها که عزای زهرای اطهر است، صاحب عزای فاطمه (س) را می جویم. دلم به روضه مادر عادت کرده است و قلبم با هر نوحه دلتنگ آن غایب از نظر می شود. مهدی (عج) جان! فدای پهلوی شکسته مادرتان، بیایید تا مصیبت مادرتان را به خودتان تسلیت عرض کنم.
**

خیلی ها فکر می کنند حضرت زهرا جان خود را فدا کرد به خاطر همسرش علی اما این جماعت غافلند و نمی دانند که هدف حضرت زهرا دفاع از چیز با ارزش تری بود.آری او جانش را فدای امام زمانش کرد. ولی ما برای برد تیم فوتبالمان صادقه تر از فرج دعا می کنیم. به امید روزی که همه ما سرباز مخلص امام زمانمان باشیم.
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت و تعزیت باد
**
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداریاستراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماریجان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداریسرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داریسعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاریمونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداریپوریا باقری
**
مطلب مشابه: اشعار شهادت حضرت زهرا (س) و دهه فاطمیه

هم برای من به انصار و مهاجر رو زدی
هم صبوری کردی و در خانه ام سوسو زدیچند ماهی درد پهلو را تحمل کردهای
خواستی برخیزی از جا تکیه بر زانو زدیرو به بهبودی ست حالت یا برای دلخوشی
بسترت را جمع کردی خانه را جارو زدیاینقدر زحمت به خود دادی برای مرتضی
کودکان را با چه حالی شانه بر گیسو زدییک کلام از درد خود با من نگفتی هیچ وقت
مخفی از چشمان حیدر دست بر پهلو زدیگر چه این همسایهها از پشت خنجر میزنند
با دعایت زخم آنها را سحر دارو زدیاز تمام غصهها این غم علی را میکشد
تو برای من به انصار و مهاجر رو زدی
**
شعر بلند شهادت حضرت فاطمه زهرا
ر شلوغی گذرها غالبا
سخت خواهد بود تنها رد شدن
وای اگر دعوا نباشد تن به تن
مانده باشد بین سیصد مرد!زن..جنگ جنگ عصمت و بی عصمتی ست
فاطمه بر اسم حیدر غیرتی ستشعله بالا رفت زهرا جا نزد
حرفی از سازش به کافرها نزد
پشت پا بر غربت مولا نزد
جز به خون این حکم را امضا نزدحکم صادر کرد با خون اینچنین
هست علی تنها امیرالمومنیناهرمن هیزم بدست آمد اگر
فاطمه بسته است چادر بر کمر
گر گرفته بین آتش میخ در
باز اما میکند سینه سپرصدهزاران میخ پیش او کم است
فاطمه در راه حیدر محکم استتا که دود شعله شد از در بلند
گشت دیگر ناله ی کوثر بلند
از زمین دیگر نشد پیکر بلند
زیر پا افتاده اما سربلندنیمه جان هم باز او صاحب لواست
چادر خاکی او مشکل گشاستگرچه هرروضه مکرر میرسد
روضه روضه حرف دیگر میرسد
این حماسه کی به آخر میرسد
ارث مادر تا به دختر میرسدکربلا زهرای خیمه زینب است
روز دشمن از وقار او شب استگوشه گودال تنها میشود
گرچه می افتد زمین پا میشود
زینب کرار دنیا میشود
دین زصبرش باز احیا میشوددر اسیری سرفرازی میکند
صبر او با مرگ بازی میکندسید پوریا هاشمی
**
مطلب مشابه: اشعار تسلیت ایام فاطمیه | مجموعه ای شعر درباره شهادت حضرت فاطمه و دهه فاطمیه

بعد از رسول حرمت آل عبا شکست
دست قضا ، شیشه ی شرم و حیا شکستآتش گرفت باب نزول ملائکه
در سست شد به ضرب لگد از جفا شکستیا ایهاالرسول بخوان واقعه که چون
مسمار در ، سینه ی خیرالنسا شکستسنگی که حرمت رخ آیینه را نداشت
با سیلی ای که زد رخ آیینه را شکستگوشواره ای که بود ضریح طواف حور
یا رب به ضرب سیلی ِ یک بیحیا شکستافتاد از نفس ، پر پروانه هم که سوخت
روح غرور و غیرت شیر خدا شکستوقتی که قلب حضرت خاتم زغم شکست
عیسی صلیب و موسی عمران عصا شکستدست قضا قدر همه را جمع کرد بعد
این غصه را به روی سر کربلا شکستیاایهالرسول کجایی قیامت است
سر نیزه پهلوی پسر مرتضا شکستآه از دمی که گودی گودال خون گرفت
با نعل تازه سم ستور سینه را شکستبا سنگ و تیر و نیزه همه “زائر”ش شدند
یک پیرمرد گونه ی او با عصا شکسترامین برومند
**
در شلوغی گذرها غالبا
سخت خواهد بود تنها رد شدن
وای اگر دعوا نباشد تن به تن
مانده باشد بین سیصد مرد!زن..جنگ جنگ عصمت و بی عصمتی ست
فاطمه بر اسم حیدر غیرتی ستشعله بالا رفت زهرا جا نزد
حرفی از سازش به کافرها نزد
پشت پا بر غربت مولا نزد
جز به خون این حکم را امضا نزدحکم صادر کرد با خون اینچنین
هست علی تنها امیرالمومنیناهرمن هیزم بدست آمد اگر
فاطمه بسته است چادر بر کمر
گر گرفته بین آتش میخ در
باز اما می کند سینه سپرصدهزاران میخ پیش او کم است
فاطمه در راه حیدر محکم استتا که دود شعله شد از در بلند
گشت دیگر ناله ی کوثر بلند
از زمین دیگر نشد پیکر بلند
زیر پا افتاده اما سربلندنیمه جان هم باز او صاحب لواست
چادر خاکی او مشکل گشاستگرچه هرروضه مکرر می رسد
روضه روضه حرف دیگر می رسد
این حماسه کی به آخر می رسد
ارث مادر تا به دختر می رسدکربلا زهرای خیمه زینب است
روز دشمن از وقار او شب استگوشه گودال تنها می شود
گرچه می افتد زمین پا می شود
زینب کرار دنیا میشود
دین زصبرش باز احیا می شوددر اسیری سرفرازی می کند
صبر او با مرگ بازی می کندشعر از : سید پوریا هاشمی
**

در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم
خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم
در خیالم صحن و گنبد ساختم, زائر شدم
نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدمرشتهای بر گردن ابیات من افکنده دوست
میبرد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوستناگهان دیدم میان خانهی پیغمبرم
چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم
چرخ میزد یک نفس روح القدس دور و برم
تا نوشتم فاطمه, بوسید برگ دفترماز شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک
آسمان را با خودش آورده این دختر به خاکای محمد! دشمنت را دوست ابتر میکند
خانهات را بوی ریحانه معطر میکند
دیدنش بار رسالت را سبکتر میکند
دختر است اما برایت کار مادر میکنددختران آیات رحمت, مادران مهر آفرین
میشود ام ابیها, هر دو باهم, بعد از اینیک زره خرج جهازت, حُسنهایت بیشمار
با تو حیدر روز خیبر حرز میخواهد چکار؟
تا تو از تیغ دودم با عشق میگیری غبار
بعد از این مستانهتر صف میشکافد ذوالفقارقوت بازوی مولایی به مولا, فاطمه!
قصهی پیوند دریایی به دریا, فاطمه!در هوای عاشقی با هم کبوتر میشوید
هر دو کوثر میشوید و هر دو حیدر میشوید
هست شیرین نامتان, قند مکرر میشوید
هر دو در کفواً احد با هم برابر میشودبیتهایم بر درِ بیت تو زانو میزنند
شاعران تنها برای یک نظر, رو میزننددر کسا, بی پرده با الله صحبت میکنی
هل اتی را سفرهی نور و کرامت میکنی
فکر خلقی, نیمه شب با حق که خلوت میکنی
در غم همسایه, ترک خواب راحت میکنیمادری الحق چه میآید به نامت, فاطمه!
میدهد از سوی ما مهدی سلامت, فاطمه!امتحان پس دادهای در آسمانها پیش از این
سالها بر عرش میتابید نورت چون نگین
حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین
واقعاً “الحمد للهِ , رب العالمین”جلوهی نور تو را تنها خدایت دید و بس
فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بسعالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت
با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت
در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت
پیش نابینا میان حِصن چادر ماندنتحجب میراثت, حیا سایه نشین چادرت
داده دل حتی یهودی هم به دین چادرتسفرهی نان خالی اما سفرهی انعام پُر
خانهات میخانه, ساقی با سخاوت, جام پر
از تو راضی و دلش از گردش ایام پر
کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پرای زبانت ذوالفقارِ حیدر بیذوالفقار!
بت شکن! برخیز, بسته دست او را روزگارشعر از : قاسم صرافان
**
متن و جملات ویژه در وصف فاطمه زهرا
در زمانیکه زمان یاد ندارد چه زمان / و مکانیکه مکان یاد ندارد چه مکان
دل من در بی یک واژه ی بی خاتمه بود / اولین واژه که آمد به نظر فاطمه (س) بود
**

غُربت آبادِ دیار آشناییها، بقیع!
همدم دیرینه غم های ناپیدا بقیع!
در تو حتّی لحظه ها هم بی قراری می کنند
ای تمام واژه های درد را معنی، بقیع!
**
آنان که غمار عشق را می بازند / در سینه بنای حسرتی می سازند
بنگر به قداست و صفای گل سرخ / سادات جهان به فاطمه می نازند
**
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
**

بعد از این خورشید می ماند غریب
می تراود از لبش ام یجیب
از مشرق قلبم رسیده فاطمیه
رخت عزایم کو ، رسیده فاطمیه
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
**
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست ؟
شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست ؟
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ،
تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست